«متری شیش و نیم» در ادامه تلاش واقع‌­گرایانه کارگردان در ثبت زمختی‌­های اجتماعی، اثری دغدغه­‌مند محسوب می­‌شود. این دغدغه، آشکارا در زندگی هر یک از قهرمانان داستان که به مانند اثر نخست کارگردان (ابد و یک روز) ابعاد روانی متفاوتی دارند، دیده می‌­شود.

دومین ساخته روستایی، شروع پرکششی دارد. غایت التهاب زمانی است که در سکانس خاک‌ریزی لودر، دوربین با تراولینگ عقب می­‌کشد و صحنه کات نمی­‌خورد. از این موارد درخشان هماهنگی و ایده‌­پردازی کارگردان و فیلمبردار، در چندین جای دیگر فیلم هم برمی‌­خوریم مثلا در صحنه چرخش دوربین در راه­‌پله دادسرا که حس سرگیجه به مخاطب دست می­‌دهد یا در سکانس به شدت تأثیرگذار تجمع معتادان بدون پیراهن و لباس یا در سکانس بازداشت­‌گاه که این­ بار نورپردازی هم به کمک این دو آمده تا مخاطب شاهد یک قاب تماماً سینمایی باشد که ابهت و کاریزمای اثر را تا مقادیر بالایی افزایش می‌­دهد.

کلیت داستان، رسیدن تدریجی کل به جزء است. فرآیند ریزشی این به اجماع رسیدن، دور از چشم مخاطب نیست. مسیر رسیدن به آن هم با تمام پستی و بلندی­‌هایی که مشتمل بر پیشنهاد رشوه، ارتقای شغلی، تحقیق و تفحص نسبت به عملکرد درست پلیس و . . . است هم به مخاطب نشان داده می‌­شود نکته پنهانی برای آن­چه نمادگرایی، متلک به جریان سیاسی یا حتی حاکمیت یا انگاره‌های سینمای پست‌­مدرن باشد در این فیلم دیده نمی‌­شود. داستان کاملاً خطی است و در خدمت پرورش ایده ساده اما جذاب اثر.

رونمایی از یک پلیس ایرانی واقعی

پلیس فیلم یک پلیس شریف و کاردرست است.سینمای ایران پس از حدود سه دهه تلاش در این عرصه، بالاخره توانست در اثری که سفارشی نیست، چهره‌­ای نسبتاً واقعی از یک پلیس ایرانی را به تصویر بکشد که نمودار اخلاقی و عملکردی درستی از فعالیت پلیسی که ما می‌­شناسیم را به مخاطبش ارائه داده و ماندگار می­‌شود. یک ساعت ابتدایی داستان در خدمت این پلیس ایرانی قرار دارد. ارزشمندی این یک ساعت، فارغ از بازی درخشان «پیمان معادی»، وام­‌گیری شخصیت‌­پردازی وی از جنس ایرانی یک پلیس است؛ پلیسی که برخلاف آن­چه تاکنون در سینمای ایران سراغ داشتیم یا بیهوده بزرگ شده بودند و بهره هوشی چندانی نداشتند و یا با ارفاق فیلمنامه، به چهره‌­ای عصاقورت داده و مطهر برای مخاطب تبدیل می‌­شد که چندان قابل باور نبود.اینجا اما نه از آن تطهیر و قهرمان­‌سازی فاقد چارچوب، خبری است و نه رگه‌­های شناخت­‌شناسی پلیس خارجی در این کاراکتر دیده می‌­شود. مشخص است که ایده‌­های شخصی معادی، کمک بسیاری به پردازش خوب پارامترهایی که برای این پلیس در فیلمنامه در نظر گرفته شده بود، نموده است.

اما سر و شکل مدون داستان، از زمانی آغاز می‌­شود که ناصر (نوید محمدزاده) ظاهر می‌­شود. البته که فیلم تا پیش از این زمان، مقدمه‌­ای طولانی اما لازم را می‌پیماید که به دلیل پراکندگی موقعیت‌ها و تعدد افرادی که درگیر این مقدمه هستند، لحظاتی دوست­‌داشتنی و سرگرم­‌کننده را برای مخاطب پدید می ­آورد. سوژه اصلی داستان (ناصر) آن اندازه فانتزی دارد که با حذف کلی تمام آنهایی که در مقدمه حضور داشتند، بتواند نبض روایی را در دست گرفته و به سکون فضا نینجامد.

فینال اضافی !

در همین زمینه خیلی عجیب است که داستان وارد موارد فرعی هم­چون کشته شدن فرزند افسر می‌شود و سعی می­‌کند تا با استفاده ابزاری از این بابت، یک سری گره‌­ها را باز کند که هر چند موفق به این گشایش می­‌شود، اما فقدان تکیه­‌گاه دراماتیک برای این عنوان، نمی‌­تواند قوام نوشته را به خاطر بیاورد.ضمن آن­که از نیمه دوم داستان که از ناصر رونمایی می‌­شود تا زمانی که حکم قطعی وی اعلام می­‌شود، داستان، طراحی برای پردازش دارد و کاش که فیلم هم در همان ملاقات وکیل ناصر با او در زندان به پایان می‌­رسید. لحظات بعد از این ملاقات که البته زیاد هم طول می­‌کشد، نه تنها آورده­ای برای فیلم ندارد بلکه بی­‌برنامگی طراحی داستانی را آشکارا به مخاطبش نشان داده و به وضوح آن را از ریتم می‌­اندازد.به همین دلیل پایان «متری شیش و نیم»، به پایانی کشدار و فاقد کارکرد تبدیل می­شود که آن شکوه افتتاحیه را نداشته و صحنه اعدام هم در نهایت بی­‌ذوقی کارگردان و البته فیلمبردار (درست برخلاف صحنه افتتاحیه) برداشت می‌­شود.

روستایی حالا با اثر دومش نشان داده که اگرچه به یک پایان محتوم و کلاسیک پایبند است اما استاد از ریتم انداختن داستان در لحظات پایانی است؛ هم­چنان­‌که وقتی «سمیه» در «ابد و یک روز» با لباس سفید از خانه خارج می­شود، داستان به طرز عجیبی از ریتم می­افتد و سرد می­‌شود. حالا اینجا در «متری شیش و نیم»، دقیقا از لحظه رفتن ناصر از پیش وکیلش، ریتم داستانی به هم خورده و حتی آن سکانس احساسی ملاقات خانواده ناصر با او و حرکات آکروباتیک پسر هم نمی‌­تواند، حیات را به ریتم داستان برگرداند.

البته که فحوای بدنه فیلم با پایان آن مطابقت ندارد.فیلم از یک زمختی رئال به فینالی ملایم و منطقی بر روی کاغذ می­‌رسد. قطعاً مخاطب، رسیدن به چنین فینال آرام و دم­دستی را انتظار نمی­‌کشید هم­چنان­ که وقتی گفته می­‌شود ناصر، ۲ سال پیش با ۹ کیلو شیشه زندانی شده و حکمش اعدام بوده اما آزاد شده، کمتر کسی متعجب می­‌شود. مخاطب نفوذ بالای ناصر را درک کرده و حتی وقتی گفته می­‌شود آن قاضی که پول می­‌گرفته را بازخرید کرده­‌اند هم مخاطب نمی­‌تواند اسارت ناصر و محدود بودن او را بپذیرد کما اینکه شاهد تلاش خارق‌­العاده او و نزدیکانش هم برای فرار نیست. این­ چنین است که باید پایان فیلم را مشکوک دانسته و آن را در مغایرت با تصویر واقعی بدنه داستان بنامیم.

۲۴۱۲۴۱

منبع

hotnews • دسته‌بندی نشده • 6 سال پیش • dahio.com • 57



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها