نه تنها خاموش ننشستند و به تامل در احوالات خود مشغول نشدند که این بلای ناگهانی را هم فرصتی شمردند برای اظهار فضل. هنوز معلوم نبود این ویروس هولناک از کجا سر و کله اش پیدا شده و قرار است چه بلایی بر سر مردم دنیا بیاورد جهان را به دو قسمت ماقبل و مابعد کرونا تقسیم کردند و از جهان پساکرونایی سخن گفتند. تا این جایش هم مشکل خاصی نبود. به هرحال هر که را شغلی است در عالم و این بزرگواران هم از این طریق روزگار می گذرانند اما وقتی به برکات کرونا اشاره کردند و با لبخندی امیدوارانه از رنسانسی سخن گفتند که به زودی طومار جهل و خرافه را درهم می پیچد و خرد نقاد را به ارمغان می آورد و سیاستمداران را سر عقل، و مردم را مهربان تر می کند، معلوم شد بازهم کمافی السابق بر اوهام خود می تنند و کاری به آن چه در عالم واقع اتفاق می افتد ندارند.
این دوستان مثل همیشه خانه شان ابری است و گمان می کنند یکسره روی زمین ابری است. در اوهام آن ها هشت میلیارد انسان هم اکنون در قرنطینه هستند و بی آن که ذره ای دغدغه معاش داشته باشند مشغول اندیشیدن به جهان پساکرونایی هستند. همه منتظرند تا این دوستان فرهیخته به آن ها فیلم و سریال و کتاب و موسیقی مناسب معرفی کنند تا اوقات قرنطینه را به نحو احسن پشت سر بگذارند.
اگر یکی از این نوابغ تئوری پرداز خود به کرونا مبتلا می شد و از روی تخت بیمارستان چنین افاضاتی را تحویل ما می داد شاید سخنش اندکی قابل تامل بود و یا اگر عزیزی از عزیزانش را از دست می داد و مجبور می شد در سکوتی مرگبار آن ها را به خاک بسپارد و بازهم از برکات کرونا می گفت اوضاع فرق می کرد اما در آرامش کامل و با بی دردی تمام به تحلیل یکی از فاجعه بارترین مصائب بشری نشستن نتیجه اش همین مضحکه ای می شود که می بینید.
اصلا یکی از دلایلی که بسیاری از مخاطبان روزنامه ها و مجله ها و رسانه های ما در سال های اخیر بی رونق شده اند ازدیاد سخنانی از این دست است. سخنانی که هیچ ربطی به عالم واقع ندارند و دلخوش کنک مشتی روزنامه نگار حراف و متوهم اند. در جهانی که بسیاری از ساکنانش حتی امکان رعایت بهداشت را در حد و اندازه معمولش ندارند و در همین مرز پرگهر میلیون ها نفر رزق و روزی خود را روزانه تهیه می کنند این حرف ها چه دردی را دوا می کند؟
کرونا اگر برای این دوستان فرصتی است برای فیلم دیدن و کتاب خواندن و موسیقی گوش کردن برای میلیون ها نفر مرادف است با وحشت و گرسنگی و استرس. نمی گویم به جای این حرف های بیهوده دست چند افتاده را بگیرید و گره از کار بیچاره ای بگشایید که این شیوه فتیان است و شما را به این عوالم چه کار. اما می توانید چندصباحی خاموش بنشینید و به جای نسخه پیچیدن برای عالم و آدم و نمک پاشیدن بر زخم فرودستان و ناامیدان به کار و بار خود بپردازید و اگر یار شاطر نیستید دست کم بار خاطر نباشید.
* منتشر شده در اعتماد