سازندگان فیلم «دام نامرئی» از جمله کارگردانش فریبرز صالح به دلایل مختلفی تاکنون از اظهارنظر درباره این فیلم خودداری کرده بودند. آقای صالح بعد از انقلاب فیلم سفیر را با داستانی مرتبط با حادثه عاشورا ساخت. انتشار نسخهای از فیلم «دام نامرئی» به همت امیر عزتی از پژوهشگران و نویسندگان سینمای ایران صورت گرفته است. آقای عزتی درباره چگونگی پی بردن به وجود چنین فیلمی و کسب نسخهای از آن میگوید: «اولین بار اسم این فیلم را در کتاب «فرهنگ سینمای ایران» نوشته جمال امید که در سال ۱۳۶۷ توسط انتشارات نگاه چاپ شده بود، دیدم. فیلمی که در هیچ نشریه یا کتاب دیگری به آن اشاره نشده بود. همین باعث کنجکاوی من شد. پرسوجوهای شفاهی، کنجکاویام را اضافه کرد تا این که سال ۶۹، به واسطه یکی از اقوام و به قصد ساختن فیلم، با محمد توبهخواه آشنا شدم، که فیلم «مرگ پلنگ» را تهیه کرده بود. کارگردان فیلم مرگ پلنگ کسی نبود جز فریبرز صالح.
بین صحبتهایم با محمد توبهخواه به ماجرای ساخت همین فیلم آقای صالح اشاره شد و اسم «دام نامرئی» به میان آمد. به خاطر اختلاف نظرهایی که من و ایشان در زمینه سینما داشتیم، قضیه همکاریمان مسکوت ماند. اما یا ایشان به واسطه اعتبار معرفم به من اطمینان کرد، یا از روی بی احتیاطی نسخه ویاچاس فیلم «دام نامرئی» را -که روی دو نوار ۱۲۰ دقیقهای ویاچاس ضبط شده بود- در اختیار من قرار داد.»
او ادامه میدهد: «بعدها توانستم با خود آقای فریبرز صالح ارتباط برقرار کنم و ایشان را راضی به مصاحبه درباره «دام نامرئی» کنم، منوط به این شرط، که تا زمانی که در قید حیات هستند، از انتشار مطلب و فیلم خودداری کنم. ایشان اول بهمن ۹۴ فوت کرد و همان روز بنا به قولی که به ایشان داده بودم، اولین و آخرین مطلب را درباره او و «دام نامرئی» نوشتم و منتشر کردم. متأسفانه آن لحظه به نسخهای از فیلم دسترسی نداشتم و مطلب خودم را بر اساس حافظه تنظیم کردم.
ولی انتشار مطلب در کیهان لندن و بازنشر آن در وبسایتهای دیگر باعث شد یکی از دوستانی که نسخهای از فیلم را به او هم داده بودم، از ایران تماس بگیرد و نسخهای از آن را به دستم برساند؛ فیلمی که به اعتقاد من بهترین فیلم فریبرز صالح، و مهمترین فیلم در گونه جاسوسی در سینمای ایران است، چون از قهرمان پردازی و حادثه پردازی معمول فیلمهای مهیج جاسوسی به دور است، یک روایت مستند و واقعگرایانه دارد، و به نظرم این فیلم، یک سند تاریخی و نامه ی جانداری است که خطاب به نسل آینده نوشته شده و امیدوارم انتشار آن باعث توجه پژوهشگران و علاقمندان به تاریخ معاصر کشورمان و تاریخ سینمای ایران بشود و دستاورد فریبرز صالح در زمینه فیلمسازی هم بهتر دیده شود.»
به گفته امیر عزتی بازیگران فیلم «دام نامرئی» مانند محمدباقر توکلی، عطالله کاملی، جلال مقامی، پرویز فیروزکار، مازیار بازیاران، علی ثابت و شهاب عسگری، که عموما از میان گویندگان شناخته شده آن زمان بودند، زیرنظر ساواک انتخاب شده بودند.
فیلم «دام نامرئی» از نخستین آثار تولید شده تاریخ سینمای ایران از سوی نهادهای امنیتی محسوب میشود.
امیر عزتی دلایل ساخت و تولید و روند فیلمبرداری آن را چنین توضیح میدهد: «این فیلم بزرگترین ماجرای جاسوسی تاریخ ایران در قرن بیستم را تعریف میکند. آذر ۱۳۵۶ بود که خبر کشف شبکه جاسوسی شوروی در ایران و دستگیری سرلشکر احمد مقربی در مطبوعات منتشر شد. مقربی موقع دستگیری معاون اداره پنجم ستاد ارتش بود. اداره پنجم، بخشی از ارتش بود که وظیفهاش برآورد و ارزیابی امکانات و قدرت رزمی ارتش کشور و ارتش کشورهای همجوار از زمان حال تا آینده قابل ارزیابی بود. فیلم «دام نامرئی» روایت کشف این جاسوس است.
این اتفاق برای دولت شاهنشاهی ایران و به تبع آن، اردوگاه غرب و جهان آزاد، بزرگترین پیروزی ضدجاسوسی به شمار میرفت. به همین خاطر، با فاصله بسیار کوتاهی بعد از این واقعه، فیلم سینمایی «دام نامرئی» برای پررنگ نشان دادن این پیروزی توسط سازمان اطلاعات و امنیت کشور تولید شد. برای تصویر کردن مراحل این پیروزی هم فریبرز صالح را انتخاب کردند که از چهرههای شناخته شده دوبله در دهه ۱۳۴۰ بود.
ایشان در سال ۱۳۵۱بعد از دوسال تحصیل در انستیتوی فیلم لندن به ایران برگشته بودند و قسمتهایی از اولین سریال پلیسی-جنایی ایران به اسم چنگک را برای تلویزیون ملی ایران کارگردانی کرده بود. سازمان اطلاعات و امنیت کشور تاکید بر مستند بودن فیلم داشت. به همین خاطر فریبرز صالح تمام صحنههای فیلم را در مکانهای واقعی فیلمبرداری کرد.»
درباره سرنوشت نمایش فیلم دام نامرئی اطلاعات چندانی در دست نیست. مشخص نیست که آیا سفارش دهندگان ساخت آن اصلا قصدی برای نمایش آن داشتهاند یا نه. امیر عزتی میگوید فریبرز صالح هم اطلاعی درباره قصد نمایش فیلم نداشت:
«به گفته خود آقای فریبرز صالح، هدف از ساختن «دام نامرئی» سه چیز بوده: اول، رساندن آن به شاه و نمایش کارایی دستگاه اطلاعاتی کشور؛ دوم، ارسال آن به دیگر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی اردوگاههای غرب و از همه مهمتر آمریکا؛ سوم، نمایش برای اعضای سازمان اطلاعات و امنیت کشور، مخصوصا بخش ضدجاسوسی برای آموزش روشهای ترغیب و مراقبت. نه ایشان و نه من اطلاعات موثقی برای تصمیم از نمایش آن برای تماشاگر عام ندارد.»