محمود دولت آبادی داستان نویس در ایران نوشت :
داستان های ناصرتقوایی از ویژگی خاصی برخوردار ند که آنها را متمایز از نوشته های اغلب نویسندگان معاصرمان می کند. او داستان هایی کاملا تصویری خلق کرده و به گمانم همین قلم تصویری بوده که در نهایت او را به سینما سوق داده و به فعالیت در این عرصه کشانده است.
با اینکه چهل-پنجاه سال قبل مجموعه داستان کوتاه «تابستان همان سال» او را خوانده ام، اغراق نیست اگر بگویم هنوز هم آن تصویرهای ناب در ذهنم باقی مانده و برایم جذاب هستند.
همان طور که پیش تر هم گفته ام کلمات برای بیان آن همه تصویری که تقوایی در ذهن داشت کافی نبودند و او در نهایت جذب جاذبه های رنگین سینما شد. ناصر تقوایی عزیز از جمله کارگردانان کشورمان به شمار می آید که کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته و تردیدی نیست که کارهایی که در حوزه مستند انجام داده منحصربه فرد و خاص خود اوهستند.
از سویی آثار سینمایی اش را هم می توان از سالم ترین فیلم هایی دانست که ساخته شده اند. با این حال متاسفم که بگویم تقوایی در نیمه راه ماند یا شاید بهتر باشد بگویم در نیمه راهی که هنوز قادر به خلق آثاری به یادماندنی بود او را نگه داشتند.
یکی از حسرت های همیشگی آدمی در جامعه مان این است که چرا اغلب نخبگان مان در نیمه راه از فعالیت بازمی مانند و با موانع زیادی روبه رو می شوند آنچنان که برخی ناچار به مهاجرت می شوند؛ افرادی نظیر «امیر نادری» و «سهراب شهید ثالث» که امثال آنان از قضا کم هم نیستند. تقوایی از معدود سینماگرانی ست که ادبیات را به خوبی می شناسد و به اعتبار کارهایش از احترام بسیاری میان اهالی فرهنگ و هنر برخوردار است.