ترجمه اختصاصی نوریاتو: همانطور که در قسمت اول – پیدایش عکاسی خواندیم، به صورت کلی جوزف نیِپس به خاطر موفقیتهایش در سال ۱۸۲۷ که توانست با ابداع پروسه هلیوگرافی عکسی بگیرد که در مقابل نور مقاوم باشد، به عنوان اولین عکاس موفق تاریخ شناخته میشود. این پروسه به دلیل موادی که در آن مورد استفاده قرار میگرفت، زمان زیادی لازم داشت. مدت کمی پس از این موفقیت او از طریق یک عینکساز که لنزهای مخصوص اتاق تاریک (کمرا آبسکورا) میساخت با یک هنرمند و تاجر فرانسوی به نام لوئیز جکس منده دگوئر (۱۷۸۷-۱۸۵۱) آشنا شد. این دو با کمک هم تلاش کردند پروسهای که نیپس ابداع کرده بود را گسترش دهند.
دگوئر در این مقطع زمانی یک نقاش و طراح چاپ رمانتیک بود دیوراماهای خودش معروف بود. دیوراما یکی از جذابیتهای پاریس بود که از تئاتریکال به همراه افکتهای نورپردازی در یک صحنه ۳۶۰ درجه استفاده میشد و باعث ایجاد توهماتی حرکتی مانند تغییر فصول، تصادف قطار و یا شروع گردباد میشد. او از اتاق تاریک برای این کار استفاده میکرد ولی دوست داشت راه سریعتری نسبت به این نقاشیهای دقیق داشته باشد تا بتواند این صحنههای واقعگرایانه را تهیه کند.
لوئیس دگوئر، ۱۸۴۴
نیپس و دگوئر با همکاری یکدیگر صفحات مفرغ را با صفحات شفیلد عوض کردند. این صفحات به عنوان یک سختافزار استاندارد با حرارت دادن و غلطاندن فویل نقره در تماس با مس ساخته میشوند. این دو بعدا با ترکیب ید بخار داده شده در قیر و ورقهای نقره، جزئیات صفحات ید نقره مثبت را افزایش دادند.
دگوئروتایپ فردریک داگلاس، ۱۸۵۵
طولی نکشید که دگوئر متوجه شد که ید نقره خودش به تنهایی در برابر نور حساس است و میتواند بدون ترکیب با قیر برای ساخت تصویر مورد استفاده قرار گیرد. همچنین او به صورت تصادفی یک دماسنج جیوهای را که در کنار صفحات نوردهی شده قرار را شکست که باعث شد متوجه شود که میتوان تصاویر مخفی روی ورقهای نقره را با در معرض بخار جیوه قرار دادن آنها ظاهر کرد. با این وجود مانند اکثر آزمایشهایی که در این عرصه انجام شده بود، او نمیتوانست سیاه شدن تصویر را به خاطر در معرض نور قرار گرفتن کنترل کند و صفحه ید نقره حساس به نور باقی میماند. دگوئر تا سال ۱۸۳۷ درگیر این مشکل بود و در نهایت تصویر ساخته شده را با آب نمک داغ اشباع کرد. این روش قسمتهای نوردهی نشده ید نقره را از صفحه پاک میکرد و آن را در برابر نور مقاوم میساخت. دو سال بعد او طبق نصیحت سِر جان هرشل از هیپوسولفات سودا (اکنون با نام تیوسولفات سودا شناخته میشود) به عنوان محلول تثیبتکننده استفاده میکرد.
مطالعه بیشتر: چطور سبک عکاسی مخصوص خودم را پیدا کنم؟
چهار سال قبل از اینکه دگوئر این کشفیات را انجام دهد و پروسه عکاسی را تا این اندازه گسترش دهد، نیپس سکته کرد و از دنیا رفت. دگوئر نیز باور داشت که تغییراتی که وی اعمال کرده است، خیلی متفاوتتر از کارهای قبلی نیپس بوده است و پیشرفتهای وی باعث ایجاد یک روش کاملا متفاوت شده است. به همین دلیل او تصاویر جدید خودش را دگوئروتایپ نامید.
دگوئر حالا یک پروسه قابل اعتماد برای ثبت عکس داشت و به دنبال راهی بود که از کشفیات خودش سود ببرد. او در سال ۱۸۳۸ ابتدا سعی کرد این پروسه را به صورت کامل بفروشد ولی بعدا یک طرح اشتراکی ارائه کرد که هیچکدام از آنها ثمر نداد. به همین دلیل او یک روش سیاستمدارانهتر در پیش گرفت و با کمک فرانسوا آراگو، یکی از اعضای پرنفوذ آکادمی هنر فرانسه، دگوئر توانست دگوئروتایپ را به دولت فرانسه معرفی کند. او ادعا میکرد: “دگوئروتایپ یک وسیله ضروری است که دولت فرانسه باید به صورت مستقیم برای آن به وی پول بدهد و به دلیل اینکه کشفیات وی میتوانند کمک زیادی به گسترش علم و هنر کنند آن را به تمام دنیا ارسال کند.” طبق شواهد این تلاشها جواب دادند و دولت فرانسه در سال ۱۸۳۹ به خاطر این کشفیات برای دگوئر و پسر نیپس مستمری تعیین کرد. مدت کمی پس از اعلام رسمی این خبر، یک دفترچه راهنما برای آن منتشر کرد که در همان سه ماه اول ۹ هزار نسخه از آن به فروش رفت. این نمونه اولیه از تکنولوژی “اوپن سورس” باعث فوران علاقه به پروسه دگوئروتایپ در اروپا و آمریکا شد.
دگوئروتایپ امیلی دیکنسون، ۱۸۴۴
برای اولین دگوئروتایپها از لنزهای شوالیر آهسته استفاده میشد و میزان حساسیت به نور لایه ید نقره در مقیاس امروزی چیزی برابر با ایزو ۰٫۰۰۱ تا ۰٫۰۰۵ بود. همین موضوع باعث شده بود که دگوئروتایپ هم نیازمند زمان نوردهی بالا (۵ تا ۶۰ دقیقه) باشد و باعث شده بود عکاسی پرتره دور از دسترس باشد. به همین دلیل اولین دگوئروتایپها از اشیاء، صحنههای خیابانی، معماری و… بودند. برای حل این مشکل دو تغییر لازم بود: اول استفاده از لنزهای سریعتر و بزرگتر و دوم بهبود پروسه شیمیایی
مطالعه بیشتر: عکاسی که عکسها را وادار به حرکت کرد
در سال ۱۸۴۱، شوالیر در فرانسه، رز در لندن و پتزوال در اتریش، شروع به ساخت لنزهای آکروماتیک کردند. این لنزها دارای دیافراگمهای بزرگتر و موثرتری بودند که برای استفاده سریع در دوربینهای دگوئروتایپ ساخته شده بودند. استفاده از بخار بروماین یا کلوراین برای ساخت برومید نقره و یا کلرید نقره نیز امتحان شده بود که باعث ساخت صفحاتی با حساسیت نوری بیشتر میشد.استفاده از دوربینها و صفحات کوچکتر باعث میشد نور به صورت موثرتری متمرکز شود و زمان نوردهی هم کوتاهتر شود.
تصویر نهائی که در پروسه دگوئروتایپ ساخته میشد، یک تصویر پوزیتیو خیلی شکننده بود که به راحتی شکسته میشد. سطح این عکسها مانند آینه بود و باید با زاویه خاصی به آن نگاه میشد تا امکان دیدن تصویر وجود داشته باشد. قسمتهای هایلایت شده تصویر با مقادیر بیشتری از ذرات بیشتر آمالگام نقره روی سطح صفحه ایجاد میشد که نور را در چشمهای شما پراکنده میکرد. قسمتهای سایه نیز با تعداد کمی از ذرات آمالگام نقره تشکیل میشد که باعث میشد نقره پولیش شده نور را از چشمهای شما دور کند. بعضی مواقع ممکن بود بیننده نیز بازتاب تصویر خودش را در صفحه ببیند و بسته به زاویه دید و نور محیط ممکن بود تصویر پوزیتیو تبدیل به نگاتیو شود.
تاثیر زاویه دید روی دگوئروتایپ
به دلیل شکنندگی صفحات، نیاز بود آنها داخل جعبه یا قاب نگهداری شوند تا از شکستن آنها جلوگیری شود. یکی دیگر از ویژگیهای دگوئروتایپ این بود که تصویر آن برعکس میشد. برای مثال نوشتهها برعکس دیده میشدند یا به نظر میرسید حلقه ازدواج به جای دست چپ در دست راست سوژه قرار گرفته است. همچنین به خاطر کدر بودن محصول نهایی، تصویر تولید شده توسط این روش را نمیتوانستید بزرگ کنید یا به صورت مستقیم بازتولید نمائید. تنها روشی که میشد تصاویر دگوئروتایپ را کپی کرد این بود که از عکس اولیه یک عکس دیگر میگرفتید. همین کار باعث میشد تصویر برعکس شده اول دوباره برعکس شود و خطای برعکس شدن را در عکس اولیه اصلاح کند.
مطالعه بیشتر: زنان در نقاشیهای کایفین ویلیامز
دگوئروتایپ جزئیات دقیق و رزولوشن بالایی داشت و از اکثر دوربینهای امروزی بهتر بود. در پروسه بازیابی دگوئروتایپهای چارلز فونتین و ویلیام پورتر در سال ۱۸۴۸ از آبشار سینسیناتی، مسئولان موزه جورج ایستمن رزولوشن هرکدام از صفحات ۶٫۵ در ۸٫۵ اینچی را برابر با ۱۴۰,۰۰۰ مگاپیکسل برآورد کردند.
تصویر سه دختر جوان، ۱۸۴۵
این پروسه مانند طوفان دنیا را در بر گرفت، اما بیشترین فراگیری را در آمریکا داشت. این بدین دلیل بود که استفاده از این پروسه رایگان بود و نیاز به پرداخت هیچگونه حق لایسنس و یا محدودیتهای دیگر وجود نداشت. دفترچه راهنمایی که دگوئر برای این دوربینها نوشته بود نیازمندیهای فنی که دوستداران این روش نیاز داشتند را برای آنها فراهم کرده بود. در طول یک سال پس از منتشر شدن این پروسه، گسترش دوربینها، لنزها و شیمی باعث شد گرفتن پرتره ممکن شود و صنعت پرتره دگوئروتایپ بنیانگذاری شود. با اینکه هنوز این روش خیلی ارزان نبود، تقریبا هرکسی میتوانست با حدود ۲ تا ۵ دلار میتوانست در هر شهری پرتره بگیرد. سال ۱۸۵۳ تخمین زده شده بود که با استفاده از این پروسه سالانه ۳ میلیون عکس فقط در ایالات متحده تولید میشد و تا ۲۰ سال عکسهای نقرهای دگوئروتایپ توجه عموم را به خودش جلب کرده بود ولی پیشرفت منتظر هیچکس نمیماند حتی یک دگوئروتایپر! دگوئر در سال ۱۸۵۱ از دنیا رفت و از آنجایی که تکنولوژیهای جدید به وجود آمده بودند، دگوئروتایپ هم دیگر جایی در این دنیا نداشت.
مطالعه بیشتر: سیاهپوست ها و عکاسی
امروزه کمتر از صد هنرمند معاصر از پروسه دگوئروتایپ بهره میبرند. متد بکرل به خاطر خطراتی که بخار سمی جیوه داشت جایگزین این روش شد. در این متد از همان پروسه سنتی دگوئروتایپ استفاده میشود ولی بعد از اینکه صفحه در دوربین نوردهی شد، با استفاده از یک فیلتر قرمز یا کهربایی در معرض نور روشن قرار میگیرد. این پروسه تقریبا مانند پروسه پولاروید تصویر را شکل میدهد. با کیفیت تصویر فوقالعاده دگوئروتایپ در کنار لنزهای قوی دوربینهای امروزی میتوانید نتایج فوقالعادهای به دست بیاورید. برای مثال میتوانید ترکیب این دو را در تصاویر اخیر هنرمند پرتره، چاک کلوز مشاهده نمائید.
دگوئروتایپ بردپیت، ۲۰۰۹
نوشته کمکهای لوئیز دگوئر به پیشرفت عکاسی اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.