برگزاری سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر که قرار بود نیمه دوم خردادماه امسال برگزار شود، تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا لغو شد. این را هفته گذشته محمدمهدی عسگرپور، دبیر جشنواره اعلام کرد و از موکول شدن آن به خردادماه سال آینده خبر داد. هرچند دلیل اصلی منتفی شدن برگزاری این فسیتوال جهانی شیوع ویروس کرونا و عدم امکان حضور فیلمسازان و دستاندرکاران خارجی عنوان شده اما شاید اگر نبود حواشی و جدلهای ناتمام اهالی خانه سینما- که عسگرپور در گفتوگوی حاضر بر آن تاکید دارد- برگزارکنندگان به صرافت پیدا کردن راهی برای برگزاری آن به اشکالی دیگر از جمله به صورت نیمهمجازی میافتادند. در گفتوگویی مفصل با محمدمهدی عسگرپور به شیوع ویروس کرونا و تاثیر آن بر سینمای کشور، حواشی این روزهای سینما و نیز لغو سیوهشتمین جشنواره جهانی فجر پرداختهایم.
سال گذشته جشنواره جهانی فیلم فجر در شرایط بغرنجی برگزار شد، از یک طرف هجوم ویرانگر سیل که تلفات و خسارتهای زیادی برای کشور به بار آورده بود و روحیه مردم خوب نبود، از طرف دیگر شدت تحریمها به گونهای بود که عملا ارتباط میان ایران با بسیاری ازکمپانیهای مهم فیلمسازی در جهان میسر نبود، همچنین به لحاظ مالی هم برگزاری جشنواره تحت تاثیر تحریمها قرار داشت. ولی با تمام این مصائب جشنواره به سلامت برگزار شد. اما امسال این رویداد بینالمللی با یک اتفاق ناخوشایند جهانی روبرو بود که دیگر فستیوالها هم تحت تاثیر آن قرار گرفته یا به تعویق افتادند یا برگزاری آن لغو شد. در ابتدای بحث تعبیر شما از پدیده کرونا و تاثیر آن بر نظام ساختاری ابعاد مختلف زندگی چیست؟
معتقدم پدیده ویروس کرونا نه فقط در حوزه سینما، اساسا در همه حیطههای زندگی بشر تاثیرگذار بوده. تاثیر شیوع این بیماری حتی باعث شده بعضی از مشاغل دچار خسارت و آسیب شوند و از بین بروند همچنین زمینهساز شکلگیری کسب و کار جدید بوده اما بالاخره ویروس کرونا هم برای خود دورهای دارد که از بین میرود اما آنچه اهمیت دارد این است که کرونا نشانهای است مبنی بر اینکه از این به بعد ماجراهای تکرارشوندهای از این دست در دنیا شاهد باشیم و ما با چیزهای جدیدتری مواجه شویم که معیشت، فرهنگ و زندگی ما را به سمت دیگری ببرد. به هر جهت این آلارم جدی بود که از قبلتر هم در مورد بعضی ویروسها وجود داشت ولی از این به بعد شاید به اشکال مختلفی ادامه حیات پیدا کند. در حوزه سینما هم طبق گزارشهایی که من از کشورهای مختلف دریافت میکنم وضعیت سینماهای دیگر بغرنجتر از آن چیزی است که سینمای ایران تجربه میکند. البته نکتهای وجود دارد و آن اینکه از دو، سه سال پیش شبکههای «نتفلیکس» و «اچ بی او» و چند کمپانی دیگر شکل جدیدی از ارایه فیلم را تجربه کردند. سینماداری در دنیا خصوصا در اروپا و بخشی از امریکا دچار مسائل و مشکلاتی شد، این گزارشها را وقتی ما دریافت میکردیم همان زمان (حدود یک سال پیش) به مسوولان خانه سیما و مدیران وزارت ارشاد گفتم که بهتر است یکسری جلسات دراین باره تشکیل دهیم تا آنها را در جریان نکاتی که در فیاپف مطرح میشود قرار دهیم، از آنجایی که معمولا اخبار و اطلاعات دنیا با تاخیر به سینمای ایران میرسد مثل مباحث مربوط به فرآیند دیجیتالی شدن سینما. معتقدم ما باید آمادگی برای هر پدیدهای را داشته باشیم و فکر نکنیم بعضی اتفاقات سینمایی سراغ کشور ما نمیآید، کافی است این پلتفرمها در کشور ما شکل بگیرد آن وقت سینماداری در ایران را دچار مساله میکند.
اتحادیه اروپا مقررات مشخصی در حوزههای مختلف دارد و مدام هم آن را به روز میکنند. در آنجا برای سینمای آسیب دیده برنامهریزی مدون میکنند و زمینه قانونی برای بعضی فعالیتها به وجود میآید که از یک حدی نمیتوانند گسترش پیدا کنند، اما در ایران چنین زمینههای قانونی وجود ندارد. همان طور که گفتم چند سالی بود سینماداری و فیلم دیدن در دنیا دچار مشکل شده بود. ولی کرونا به این مشکل ضریب داد، اگر قرار بود ظرف یک سال آینده ما با این مشکل مواجه شویم حالا با آن روبرو شدیم. قطعا کرونا در حوزههای تولید هم تاثیر میگذارد. این را هم بگویم ما مشکلات دیگری هم در سینما داریم که کشورهای پیشرفتهتر (به لحاظ سینما) آن را ندارند. شاید حجم تولیداتشان به اندازه ما باشد و معروفیت سینمای ما را داشته باشند اما بعضی مصائب ما را ندارند. در ایران خانه سینما ۵ هزار عضو دارد که این عدد نشاندهنده بضاعت سینمای ایران است که اساسا در بعضی از دنیا این بضاعت وجود ندارد اما بعضی از سینماهای دنیا که این بضاعت وجود دارد ظاهرا زیرساخت و مجموعه قوانینی برای حمایت از اعضای خودشان دارند که ما در ایران از آن بیبهرهایم.
همین میشود که با یک تعطیلی و بحران ناخواسته مشکلات درونی سینما بیرون میریزد به طوری که ما امروز با حجم وسیعی از اهالی سینما مواجه هستیم که با مشکلات سخت مالی دست و پنجه نرم میکنند.
دقیقا؛ از سینماداران که معتقدند دراین فرآیند دچار ضرر شدهاند تا صاحبان فیلم و افرادی که در لایههای بعدی سینما فعال هستند و عوامل و دستاندرکاران تولید فیلم را تشکیل میدهند دچار مشکلاتی میشوند که هیچ قانون حمایتی برایشان تعریف نشده و الان که دوران بیکاری را سپری میکنند اصلا مشخص نیست که آنها چگونه میتوانند از بیمه بیکاری استفاده کنند و نحوه برخورد ما در این مشکلات با آنها چه باید باشد. وقتی هم بحران به وجود میآید بلافاصله بحث تعطیلی بخشهایی ازسینما را باز میکنند و اینکه فلان برنامه را تعطیل یا فلان ساختمان را بفروشید و پولش را به افراد بیبضاعت بدهید. میخواهم بگویم که انگار ما اهالی سینما مدام در شرایط بحرانی زیست میکنیم به طوری که هر چیزی از درون خانه باید فدای چیز دیگری شود. حالا شما در نظر بگیرید در این معادلات آیا میتوان به رشد و ارتقای فرهنگ هم فکر کرد؟ من که بعید میدانم؛ وقتی هنرمندان و سینماگران ما آنقدر درگیر این مسائل هستند اساسا وقتی پیدا نمیکنند که به پیشرفت سینما و فرهنگسازی تمرکز کنند.
اما ویروس کرونا این کارکرد را داشت که شوک به اهالی سینما و مدیران سینما وارد کند تا آنها به چیزهای جدیتری در سینما فکر کنند.
بله، اما به شرطی که از آن درس بگیرند نه اینکه وقتی بیماری کرونا از کشور ریشهکن شد همه چیز را فراموش کنیم و دوباره به خانه اول برگردیم و به این فکر کنیم که چگونه برای تولید فیلممان زیرآب همکارمان را بزنیم! سینمادار پول پخشکننده را ندهد و پخش کننده پول فلان فیلمساز را ندهد و… روالی که قبلا بوده است. دولتها هم عمدتا به فکر بیمه بیکاری هنرمندان نیستند و اساسا وضعیت معیشتی آنان برایشان اهمیت خاصی ندارد. هر از گاهی به واسطه فشاری که به دولت میآید عیدی و بن خواربار به هنرمندان اهدا میشود که برای دریافتش صف میکشند. بعضی اسمش را هدیه فاخر میگذارند بعضی هم آن را هدیه ناچیز میدانند در هر صورت نتیجهاش فرقی نمیکند و این هدایا به نیازمندان سینما میرسد. مدیری میگوید که من بن ۵۰۰ هزار تومانی دادم پس آدم موفقتری هستم و دیگری میگوید من مخالف برخورد گداپرورانه هستم. از هر زاویهای که به این موضوع نگاه کنیم، شرمساری برای سینما است.
اتفاقا درگیریای که اخیرا در خانه سینما درباره عیدی یا بستههای حمایتی به وجود آمده باعث حرف و حدیثهای زیادی شد. برخی بر این عقیده بودند جدلهای به وجود آمده دون شأن هنرمندان است.
البته از طرفی این بحث مطرح است که اگر این مشکلات گفته نشود پس تکلیف نیازمندان سینما چه میشود؟ به عقیده من بحث امنیت شغلی اهمیت زیادی در سینما پیدا میکند. آن تعداد از دوستانی که این روزها به هم حمله میکنند و دهن به دهن هم میگذارند یادشان میرود که نوک پیکان را به چه سمتی باید ببرند. اگر نوک پیکان را به سمت هم ببریم که من در دوره خودم چه کردم و او چه کرده است، من بن به اهالی سینما دادم او کالا داده است نتیجهاش میشود یک جور بازی کودکانه که الان شاهدش هستیم. به نظر من نوک پیکان انتقادات باید به سمتی برود که در برنامه چهارم توسعه به صراحت بیان شده بود که استقرار نظام صنفی و تامین بیمه بیکاری هنرمندان، وظیفه دولت است و مشخصا این دو بند هیچ وقت در برنامه چهارم اجرا نشد بعد هم که با برنامه پنجم مواجه شدیم. وقتی با مسوولان درباره برنامه چهارم صحبت میکردیم، میگفتند که آن برنامه دورهاش تمام شد و رفت. انگار که هنر کرده بودند و آن را به مرحله اجرا درآورده بودند و تمام شد و الان به وظیفهشان در برنامه پنج عمل کنند. در برنامه پنجم هم با یک سری برنامههای فرهنگی حاوی شعارزدگی مواجه شده بودیم؛ فعالیتهایی بیشتر متظاهرانه که قرار نبود کاری برای هنرمندان کنند و صرفا میخواستند برنامهای بنویسند و به بعضی بزرگان که اساسا شعارزدگی را دوست دارند، بدهند و بگویند که ما در این حوزه حرکت میکنیم. اگر برنامه چهارم که اتفاقا عملیاتی نوشته شده بود اجرا میشد جزو وظایف دولت بود که به امور هنرمندان رسیدگی کند. به نظر من نوک پیکان انتقادات به این سمت برود نه اینکه امروز همکاران ما به جان هم بیفتند.
از این بحث فاصله بگیریم و به ابتدای بحث و جشنواره جهانی برگردیم. اینجا بد نیست از زمانی که مسوولیت برگزاری جشنواره سی و هشتم جشنواره جهانی را بر عهده گرفتید، صحبت کنید که خود این انتخاب هم با چالش همراه بود در شرایطی که میرکریمی حاضر به استعفا نمیشد.
قبلتر از اینکه بحث مدیریت جشنواره جهانی با من مطرح شود به واسطه ارتباط و دوستی قدیمی که با رضا میرکریمی دارم در جریان بیشتر امور و حواشی و اتفاقات قرار داشتم و میدانستم که چه اتفاقهایی میافتد. ظاهرا هم از طرف آقای میرکریمی و هم از جانب وزارت ارشاد تمایل به تغییر مدیریت جشنواره وجود داشت. من برای این مساله مدتی وقت گذاشتم که آقای میرکریمی همچنان مدیریت جشنواره بر عهدهشان باشد. چون معتقدم دراین چند سال اخیر ایشان مجموعا موفق عمل کرده و جشنواره سال به سال وضعیت بهتری داشته. من بازخوردهای خوبی از بیرون کشور دریافت میکردم که بسیاری از فیلمسازان خارجی این جشنواره را میشناختند و نام این جشنواره چندین سال بین فیلمسازان کشورهای مختلف مطرح شده و از آن به عنوان جشنواره با کیفیت یاد میکردند. در داخل کشور هم عملکرد آقای میرکریمی بازتابهای روشنی داشت. متاسفانه هر چه من تلاش کردم این اتفاق نیفتاد و رضایتمندی آقای میرکریمی حاصل نشد اما قرار شد در کنار جشنواره به ما کمک کند.
این نکته را هم در نظر بگیریم که شما در سالهای دور تجربه مدیریت جشنواره فیلم فجر را آن همزمانی که دو بخش ملی و بینالملل با هم تداخل داشت از سر گذرانده بودید.
از این منظر اگر نگاه کنیم حتی میتوانم بگویم اداره جشنواره برای من جذابیت ویژهای نداشت و حس جاهطلبی که برخی مدیران دارند را نداشتم. چون همان طور که اشاره کردید پیشتر این حیطه را تجربه کرده بودم و مدیریت امسال جشنواره آورده جدیدی برای شخص من نداشت. اما دوستانی که در آن مقطع اصرار داشتند که مدیریت جشنواره را بپذیرم نگرانیشان از این بود که با رفتن آقای میرکریمی اصل جشنواره دچار مساله شود یا جشنواره درست برگزار نشود یا درگیر مشکلاتی شود که با تغییر مدیریتها دچارش هستیم. به همین دلیل من پذیرفتم البته نه با اکراه چرا که اساسا این نوع فعالیتها جزو زندگی کاری ما محسوب میشود بنابراین اگر گفتم آوردهای برای من نداشت به خاطر سابقهای است که دارم. وگرنه خود جشنواره همواره برای من جذاب است چون معتقدم در سالهای اخیر که از جشنواره ملی جدا شد خوب برگزار شد و به نظرم این روند باید تداوم داشته باشد. بعد از انتخاب هم به سرعت مسوولیتها به تیم برگزارکننده واگذار شد و کار را آغاز کردیم.
تغییراتی هم در جشنواره به وجود آورده بودید؟
تغییرات خیلی کوچک در ساختار به وجود آوردیم که ماحصل بررسی چند دوره گذشته جشنواره بود. خود آقای میرکریمی هم این ایرادها را پس از چند سال برگزاری دریافته بود و ما بعد از بررسی تلاش کردیم آنر ا مرتفع کنیم از جمله تعداد مدیران را کمتر کردیم و الگوهای رفتاری و نحوه اجرایی جشنواره را تا حدی تغییر دادیم. این نکته را بگویم که این دوره جزو معدود سالهایی بود که فیلمهای خوبی در جشنواره امسال حضور پیدا میکرد و بخشی از آن به خاطر اعتمادی بود که تهیه کنندگان و فیلمسازان خارجی در این چند ساله به جشنواره داشتند و فیلمهای خوبشان را به جشنواره ارایه دادند. میتوانم بگویم که جشنواره جهانی هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی پربار بود. حتی قبل از جشنواره برلین، ۷۰ درصد جدول نمایش فیلم بسته شده بود و اصلا معلوم بود چه فیلمهایی در چه بخشهایی حضور دارند و ما سرفصلهای هر بخش را هم مشخص کرده بودیم و جزو سالهایی بود که از همه نظر به لحاظ برنامهریزی جلو بودیم. از نظر فیاپف هم مشکل قبلی جشنواره در مرحله حل شدن بود. فیاپف در مورد جشنواره جهانی سه بار اظهار نظر کرده بودند و هر سه بار نظرشان مثبت بود. صرفا برای زمان برگزاری نکاتی داشتند که نباید در فروردین و اردیبهشت جشنوارهای ثبت شود که این نظر را برای جشنواره پکن هم داشتند. از نظر فیاپف جشنواره جهانی فجر هم میتوانست خرداد و هم آذرماه برگزار شود و از این نظر تداخل و توالی با جشنوارههای دیگر نداشت از نظر ما هم خرداد برای برگزاری جشنواره بهتر بود و لذا به خرداد موکول کردیم.
تا هفته پیش همه شواهد و قرائن حکایت از این میکرد که جشنواره جهانی به شیوه آنلاین برگزار میشود و اساسا قرار بود چنین اتفاقی بیفتد، اما به یکباره در یک غافلگیری محض برگزاری آن لغو و به سال ۱۴۰۰ موکول شد. این وسط چه اتفاقی رخ داد؟
مهمترین اتفاق در درون خود من رخ داد. هر چند جشنواره جهانی متشکل از شورای مدیران و شورای سیاستگذاری است که اگر فکری هم داشته باشم باید در این شوراها مطرح میکردم تا رای اکثریت را کسب میکرد. اما اتفاق این بود که وقتی ما نیمه دوم خرداد را برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته و اعلام هم کرده بودیم و اساسا به نظر من زمان بهتری هم برای برگزاری جشنواره چه در سال آینده و چه سالهای بعد است.
به نظر میرسد اگر در سال آینده جشنواره دوباره اواخر فروردین برگزار شود با ماه رمضان تداخل پیدامی کند.
نه فقط سال آینده که اساسا به مدت چند سال با ماه رمضان تلاقی پیدا میکند و نکته مهم اینکه به لحاظ زمانی دوباره با فیاپف دچار مشکل میشویم و مساله مهمتر اینکه تیم برگزارکننده جشنواره دچار مشکل میشود. چون از اتفاقاتی که فقط در ایران شاهدیم و در هیچ جای دنیا وجود ندارد، این است که ۱۰ روز انتهایی در اسفند تقریبا تعطیل است و از این طرف ۱۵ روز ابتدایی فروردین هم تعطیل است. بنابراین با یک تعطیلی درون کشوری به مدت ۲۵ روز مواجه هستیم که فعالیتهای اجرایی ما را فلج کرده و تازه بلافاصله بعد از آن جشنواره جهانی برگزار میشود. به همین دلیل این یکی از مشکلات اجرایی جشنواره در چند سال اخیر بوده است.
قرار بود جشنواره امسال در خرداد ماه برگزار شود، آیا از این به بعد و برای همیشه جشنواره جهانی فجر در خرداد ماه برگزار میشود؟
بله، خرداد ماه زمان قطعی جشنواره است و بحث انتقال جشنواره به خرداد ماه فقط مربوط به امسال نمیشد و اساسا قرار است از این به بعد در خرداد شاهد برگزاری جشنواره جهانی باشیم تا هم مشکل تقویم جشنوارههای فیاپف حل شود و هم تداخل جشنواره با ماه رمضان را رفع کنیم. البته تداخل کوچک با جشنواره شانگهای داشتیم که آن کاملا قابل مذاکره و حل بود.
از وقتی هم نیمه خرداد را زمان برگزاری جشنواره اعلام کردیم، منتظر بودیم تا شرایط را بسنجیم و ببینیم آیا اتفاقی برای ویروس کرونا میافتد مثل جشنواره کن و دیگر جشنوارههای بزرگ دنیا که منتظر هستند ببینند که چه اتفاقی در جهان میافتد؟ آیا واکسنی برای این بیماری کشف میشود و آیا در هفتههای آینده از شیوع و گسترش آن کاسته میشود؟ اینجا خطاب من با برخی منتقدان و نویسندگان حوزه فرهنگ است که به عنوان اساتید اظهارنظرهای فراوانی میکنند و دائم این سوال را میپرسند که چرا مسوولان درباره برگزاری جشنواره جهانی چیزی نمیگویند؟ سوال من این است چرا در این مدت جشنوارههای مسکو، پکن و شانگهای چیزی اعلام نکردهاند؟ چرا جشنواره کن تا دیروز درباره نحوه برگزاری این رویداد چیزی نمیگفت؟ فقط ما باید مثل متخصص پیشگو و همهجانبهنگر پیشقدم میشدیم؟ اگر هم ما و دیگر جشنوارههای دنیا چیزی اعلام نمیکردیم درگیر معضل جهانی بودیم و همه مترصد بودیم ببینیم آیا امکان برگزاری رویدادها وجود دارد یا ندارد.
البته که برگزاری جشنواره در ابعاد بینالمللی برای هر کشوری یک پارامتر فرهنگی مهم است و باید با ملاحظاتی با آن رفتار شود.
دقیقا؛ هر کشوری با اهداف و دلایل مشخص (اقتصادی – فرهنگی) درصدد هستند تا بتوانند جشنواره را به بهترین شکل برگزار کنند. اینکه ما مترصد و منتظر بودیم تا تکلیف جشنواره را مشخص کنیم به دلایلی بر میگشت که جشنوارههای مهم دیگر تاکنون سکوت کردهاند و آنها هم با همین مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. شما ببینید مسوولان جشنواره مسکو هنوز سرنوشت این رویداد را اعلام نکردهاند، مسوولان کن دیروز جشنواره را لغو کردند، اما آنها هم در این مدت منتظر بودند تا ببینند قضیه کرونا به کجا میانجامد.
پیشبینیهایی شده بود مبنی بر اینکه جشنواره را به صورت آنلاین برگزار کنید؛ چرا این اتفاق نیفتاد؟
ببینید وقتی مشخص شد که ما نمیتوانیم جشنواره را در خرداد برگزار کنیم و مهمانها نمیتوانند در این رویداد حضور پیدا کنند، فکر دیگری به ذهن ما رسید و آن، اینکه جشنواره را به صورت نیمه مجازی برگزار کنیم. با این تصور که در مردادماه که سینما باز شده بخشهای مختلف رقابتی را برای هموطنان برگزار میکنیم و داوریها به صورت مجازی برگزار شود و ما فیلم را برای داوران بفرستیم و آنها کشورهای مختلف نظرشان را بگویند.
اتفاقا مردادماه زمان مناسبی هم برای برگزاری جشنواره بود.
تصمیم بر این بود که ورکشاپها هم با حضور اساتید به صورت آنلاین برگزار شود و مخاطبان داخلی ما به صورت آنلاین از این برنامهها استفاده کنند. در اینجا باز ما با موانع جدیدتری مواجه میشدیم به این معنی که زیرساختها باید فراهم میشد. تصور اینکه با داشتن واتسآپ و اینستاگرام میتوانستیم جشنواره را برگزار کنیم هم شوخی بود. همین چند هفته اخیر یک جلسه با هیات رییسه فیاپف به صورت مجازی برگزار کردیم که هر کس از کشورهای مختلف در این جلسه حضور داشت از امریکا گرفته تا اروپای شمالی و آسیای دور جلسه برگزار شد. البته این وسط من بیشتر از همه آنلاین بودم و بقیه گاهی ارتباطشان قطع میشد هر چند آن جلسه در محدوده یک جلسه بود نه بیش از این ولی ارتباط گاهی قطع میشد. به همین جهت ما تلاش کردیم زیرساختهای جشنواره را فراهم کنیم و هر برنامهای را که از اجرایش مطمئن هستیم در اولویت قرار دادیم و در جدول بچینیم نه برنامههایی که اجرایش با شک و شبهه همراه بود. از طرفی مهمانان خارجی هم که قرار بود به صورت آنلاین با آنها مرتبط شویم انگار شرایط روحی خوبی نداشتند و روی فرم نبودند. با تعداد زیادی از آنها مرتبط شدیم که ببینیم در مرداد برنامه کاری آنها چگونه است و آیا میتوانند با ما ارتباط برقرار کنند یا نه.
نظرشان چه بود؟
پاسخهای دریافتی از جانب آنها خیلی دلگرمکننده نبود؛ آنها معتقد بودند که باید صبر کرد تا از شرایط کرونا به سلامت عبور کنیم. با اینکه میدانستند ما نمیخواهیم آنها به ایران بیایند و فقط قرار است به صورت مجازی آن هم در خانه خودشان با ما ارتباط بگیرند. به نظرمان آمد که فضای ترس در کشورهای اروپایی و امریکایی شدیدتر است و ظاهرا ما ایرانیها به خاطر سخت جان بودن به راحتی با مشکلات کنار میآییم. خلاصه اینکه فضای دلگرمکنندهای نبود. از طرفی شما نگاه کنید مسائل داخلی هم روز به روز پیچیدهتر میشود. از آنجایی که وضعیت امنیت شغلی سینماگران در طول سالها درست پرداخت نشده و انرژی منفی هم در حال حاضر در فضای سینما متراکم است همین کار برگزاری جشنواره را برای ما سخت میکرد. فضای داخلی کشور هم کمتر شاهد نور امید است و در جامعه وضعیت معیشتی مردم هم نگرانکننده است. گرانیهای پی در پی عملا برگزاری جشنواره را در این اوضاع و احوال برای ما سخت میکرد. نکته دیگر کنسلی جشنواره جهانی که لازم است اینجا اشاره کنم این بود که جشنواره لوکارنو هم که قرار بود در مرداد برگزار شود، اعلام کرده بود که نمیتواند برگزار کند. به یکباره دیدیم در اطراف ما تعدادی جشنوارهها یکی یکی کنسل میکنند. آنهایی هم که قرار بود مجازی برگزار کنند و انگار این وسط ما فقط اصرار به برگزاری جشنواره داشتیم.
اگر جشنواره جهانی به شیوه نیمه آنلاین و مجازی برگزار میشد، برای اولین بار در دنیا شاهد برگزاری جشنوارهای به شیوه جدید میشدیم.
ما برای اولین بار میخواستیم در دنیا جشنوارهای را به صورت نیمه آنلاین برگزار کنیم. خیلی از جشنوارهها پیشتر اعلام کرده بودند که میخواهند به شیوه آنلاین جشنواره برگزار کنند ولی عمل نکرده بودند. ما میخواستیم عمل کنیم، اگر این اتفاق میافتاد این نقطه مثبتی برای کارنامه سینمای ایران به شمار میرفت. البته پیشنهاد دیگری هم مطرح بود و آن، اینکه آیا میتوان جشنواره را به شهریور موکول کرد با این استنباط که شاید شرایط کشور بهتر شود. شهریور با تراکم جشنوارهای شدید مواجه میشدیم رویدادهایی نظیر تورنتو، مونترال، ونیز (شانگهای و پکن هم ممکن بود دراین زمان برگزار شوند) با تراکم شدیدی مواجه میشدیم البته در این ایام با ماه محرم هم تداخل پیدا میکردیم. نکته مهم دیگر اینکه اگر شهریور جشنواره را برگزار میکردیم، برای سال بعد خرداد فاصله جشنوارهها با هم نزدیک میشد. گزارشهایی که از جهان میرسد تلاش و آمار خوبی در کنترل این بیماری ارایه میشود در دنیا این آمار متغیر است مثل امریکا و بخشی از اروپا که نگرانکننده است.
نکته تعجببرانگیز این است که ظرف یک هفته برگزاری جشنواره لغو شود. هفته پیش گمانهزنیها از اجرای آنلاین جشنواره خبر میداد و در فاصله چند روز به طور کامل لغو شد. صحبتهایی هم مطرح بود که وزیر توصیه کرده است. آیا این فرضیه درست است؟
ما با آقای وزیر هیچ دیداری نداشتیم. ولی با آقای انتظامی جلسات زیادی در این چند ماه داشتیم. با آقای انتظامی پیش از اینکه رییس سازمان سینمایی باشند کار نکرده بودم ولی طی این مدت اخیر نکته مثبتی که در ایشان دیدیم اتکا به نظرات کارشناسی است و من ندیدم که بخواهند نظرشان را به ما تحمیل کنند. برای برگزاری این جشنواره هم پیشنهاد برگزاری مرداد به ایشان داده شد و در جمع مطرح کردیم. ولی وقتی جشنواره لوکارنو تعطیل شد، فشارهایی وارد شد که چرا نظر نهایی را اعلام نمیکنیم. واقعیتش را بخواهید در این مدت گمانهزنیهای زیاد اتفاق میافتاد و من برای جلوگیری از گسترش حرفها و صحبتها تصمیم نهایی را زودتر اعلام کردم.
با تمام این صحبتها به نظر میرسید محمدمهدی عسگرپور مرد روزهای سخت باشد و ریسکپذیریاش حداقل در این مورد بالا باشد. چرا این گونه نشد؟
اجازه بدهید فلاشبک بزنیم به زمانی که من مدیریت خانه سینما را بر عهده داشتم آن زمان من باید ارزیابی میکردم از کمیت و کیفیت افرادی که میتوانستند به خانه سینما کمک کنند. آن زمان ما با گروههای زیادی مواجه بودیم که هر کدام یک جور فکر میکردند و ما باید روی وجوه مشترک متمرکز میشدیم و لازم بود این افراد همنظر میشدند. این همنظری باید شکل میگرفت تا ما با یک تیم واحد مواجه میشدیم. این شکل مدیریتی است که در زمان بحران مدیران برای موفقیت از آن استفاده کنند که در آن زمان شکل گرفته بود. اما در حال حاضر ما با گروههای مختلف مواجه هستیم که با وجود داشتن وجوه مشترک شرایط اتفاق نظر برایشان شکل نمیگیرد. داشتم فکر میکردم اگر خانه سینما (نه با وضعیتی که الان با آن مواجه است) اگر میتوانست مردادماه در جشنواره جهانی حضور گسترده داشته باشد میتوانست نبود بخشهای دیگر جشنواره را متعادل کند. خب اگر این حضور بر فرض حفظ پروتکلهای بهداشتی، همراه با اختلافات باشد و مهمان خارجی هم که نباشد با جشنوارهای مواجه میشدیم که فقط یکسری فیلم نشان میدادیم. مردم در این شرایط ترجیح میدادند در خانه بنشینند یا با ماشین به تماشای فیلم بروند پس جشنواره به مفهوم واقعی شکل نمیگرفت و از همه مهمتر شرایط مبهمی که برای مهار کامل ویروس کرونا وجود دارد و به خطر نینداختن سلامتی مخاطبان جشنواره هم جزو نکات کلیدی ست.
آیا قرار بود صنوف خانه سینما از حضور در جشنواره خودداری کنند؟
نه اصلا به این گفتوگوها با آنها نرسیدیم. تصورم این است با این انشقاقها و مباحث مربوط به وضعیت معیشتی که فعلا تا سطح عیدی تقلیل پیدا کرده جدلهای تهیهکنندگان و بعضی صنوف به جایی نمیرسیم. انتخابات خانه سینما هم ظاهرا در پیش است ضمن اینکه همچنان با شیوع ویروس کرونا در کشور مواجهیم. به نظرم رسید که این مسائل را باید جدی گرفت.
حالا این سوال را بپرسیم. با تمام این حواشی اگر مدیریت جشنواره کامل به دست خودتان بود باز هم جشنواره را برگزار نمیکردید؟
واقعیت این است که بخش مهمی از این تصمیم با خودم بود.
بحث راجع به بودجه جشنواره بسیار زیاد است. از مدتها قبل بحث تعطیلی جشنواره توسط بعضی مطرح میشد که این بودجه به جای برگزاری بین اهالی سینما تقسیم شود. توضیح میدهید آیا اساسا ممکن است وقتی بودجه جشنوارهای در خزانه دولت است و برای تعلق به جشنواره تصویب شده میتواند به دست فیلمسازان یا صنوف برسد؟
ببینید در شرایط فعلی اگر بخواهند با این بودجه فیلم بسازند احتمالا میتوانند دوتا و نصفی فیلم بسازند. پس تعلق گرفتن این بودجه برای ساخت فیلم که شوخی است. اگر بخواهند در حوزه سینماداری استفاده کنند با اعداد و ارقامی که خودشان اعلام میکنند هم شوخی است
راستی بودجه جشنواره چقدر است؟
فرض کنید در شرایط طبیعی حدود ۱۰ میلیارد است. اما به این توجه کنید که بخش قابل توجهی از این بودجه برآورد جشنواره است. تامین اعتبار بخش مهمی از آن خارج از وزارت ارشاد صورت میگیرد. یعنی بنده از چند منبع هزینه جشنواره را تهیه میکنم تا آنها اسپانسر برگزاری جشنواره باشند. این رقم بودجه اصلا به این معنا نیست که از وزارت ارشاد به جشنواره این میزان پول میرسد. وقتی هم اسپانسری هزینه جشنواره را تقبل میکند میخواهد نام و نشان خودش در جشنواره دیده شود. این به آن معنا نیست که وقتی جشنواره برگزار نمیشود آن شرکت یا آن نهاد هزینهاش را به فلان فیلمساز بدهد تا فیلمش را بسازد یا همکارانی که مشکل بیکاری دارند بیایند و کمک بگیرند. بنابراین به نظرم اهالی سینما و مشخصا سینماداران روی این پول حساب زیادی باز نکنند. البته این نکته را هم بگویم تصورمان این بود که به شکل مجازی اگر جشنواره را برگزار کنیم، شش میلیارد برای آن هزینه میشود باز نه اینکه از ارشاد پول بگیریم. این نکته را هم بگویم که مبحث حقوقی در سرفصلهای بودجهبندی وجود دارد به این ترتیب که اگر در سازمانی بودجه با سرفصلی مینویسند باید در همان سرفصل خرج شود و اگر سازمان هزینه را به چیز دیگر اختصاص دهد باید پاسخگوی نهادهای نظارتی باشد. لذا کد به کد کردن بودجه آنچنانی که همکاران فکر میکنند کار آسانی نیست. مگر مجوز بالادستی بگیرند که آن هم کار سادهای نیست. حال اگر این بودجه قابل انتقال باشد و مثلا تبدیل به بن ۳۰۰ – ۲۰۰ هزار تومانی تبدیل شود و به همه اهالی سینما هم داده شود میتوانند با آن چند بار سوار مترو و تاکسی شوند یا چند بار ساندویچ بخورند.
با این تفاسیری که شما از بودجه جشنواره دارید برگزار کردن جشنواره بهتر نبود تا حداقل روحیه مردم کمی تلطیف میشد. اخیرا با یکی از روانشناسان صحبت میکردم و او میگفت سینما و فیلم دیدن و سرگرمی خارج از محیط خانه بخش عظیمی از استرسهای مردم را کم میکند.
بله راجع به این موضوع هم فکر کرده بودیم. ولی اجازه دهید اینجا از بعضی از همکاران شما در رسانههای مختلف صحبت کنیم که یا اطلاعاتشان از سینما کم است یا برای اینکه فراموش نشوند در باب مسائل مختلف مطلب مینویسند و بعضی هم در اتاقهای کاملا تاریک نشستهاند و مطلب مینویسند و اصلا نمیدانیم این آدم چه کسی است که اغلب فضاسازی میکنند، مدلی از پوپولیسم که مشخصا از سال ۸۸ به بعد تقویت شده با چاشنی پردهدری و بیادبی که متاسفانه کاربرد هم پیدا کرده فضا را مغشوش میکنند. البته تحت هیچ شرایطی نباید در مقابل این فضای پوپولیستی جا زد کما اینکه فضای غیرفرهنگی این سالها حاصل عقبنشینی در مقابل این تفکر است. اما من در ارزیابیام از جشنواره به این توجه کردم که چقدر فضای جشنواره آماده این تقابل هم هست و در نهایت به این رسیدم که ممکن است جشنواره امسال تنها باشد. در شرایطی که همکاران ما دچار مشکلات سختی هستند و متاسفانه بیشتر دغدغه آنها این است که درباره عیدی دریافتی از وزارت ارشاد صحبت کنند، ترجیح دادم جشنواره برگزار نشود. به نظرم بهتر است اول روال تولید فیلم و نمایش در سینما تا حدی عادی شود بعد درباره جشنواره صحبت کنیم.
اجازه دهید اینجا از نکته دیگری درباره جشنواره جهانی صحبت کنیم و آن، اینکه آیا آنچنان که عدهای فضاسازی میکنند و میگویند جشنواره جهانی بیاهمیت است، این رویداد بینالمللی طی این سالها سودی برای سینمای ایران نداشته است؟
من میگویم ارزیابی کار جشنوارهای که چند سال از برگزاری آن میگذرد باید تخصصی صورت بگیرد. ببینیم جشنوارههای بزرگ دنیا که ۵۰ دوره از برگزاری آن میگذرد با چه مکانیسمی ارزیابی میشوند. در جشنوارههای بزرگ رسم بر این است که تعدادی از فیلمهای کشورهای دنیا در آن به نمایش درمیآید. مردم با تولیدات کشورهای دیگر آشنا میشوند در ضمن در جریان این نمایش شور و شعف رقابتی بازاری هم شکل میگیرد که یا به صورت فیزیکال یا به صورت تبادل نظر در جشنواره این بازار شکل میگیرد. در کشور ما گاهی ارزیابی حرکت فرهنگی مثل بازار سهام و بورس میماند هر روز یک عده به جدول نگاه میکنند که امروز مثلا چند فیلم به فروش رفته؟ و اگر با این تابلو مواجه نشوند میپرسند اصلا کارکرد این جشنواره چیست؟ این تصور عقب افتاده از یک جشنواره و بازار بینالمللی است. در بسیاری از جشنوارهها و بازارها مذاکرات پس از دو یا سه سال به نتیجه میرسد. در مورد همین جشنواره جهانی تعدادی از فیلمسازان موفق شدند فیلمهایشان و حتی پروژههای بعدیشان را معامله کنند، البته بنا به دلایلی این موضوع را اعلام نمیکنند که من تا حدی به آنها حق میدهم. از طرفی این جشنواره سکوی پرتاب فیلمهای زیادی برای حضور در جشنوارهها و بازارهای دیگر بوده و به اذعان بسیاری از شرکتکنندگانش مهمترین رویداد سینمایی منطقه است. هر چند میدانم همه این توضیحات و اینکه هر کشوری با این حجم تولیدات نیازمند یک تریبون بینالمللی هم هست برخی را قانع نمیکند، آنها مسائل بنیادیتری دارند مسائلی که بر مبنای آن خیلی از رویدادها و حتی سازمانها را میتوان تعطیل کرد با همین تشکیکها بیشتر جشنوارهها در جهان میتوانند تعطیل شوند و هزینههایش را بین نیازمندان تقسیم کنند، در مرحله پیشرفتهتر حتی میتوان صنعت فیلمسازی را هم تعطیل کرد و بودجههای آن را همه ساله بین سینماداران و اعضای صنوف تقسیم کرد!
اشاره کردید جشنواره سال آینده خرداد برگزار میشود. سال آینده با برگزاری انتخابات تداخل پیدا نمیکند؟
ببینید هر وقت به تقویم نگاه میکنم احساس میکنم انگار هیچ رویدادی را برای یک زمان مشخص نمیتوان قطعی دانست. کلی مناسبت چرخشی و کلی مناسبت سیاسی همه و همه کار را برای برنامهریزی سخت میکند. به هر حال اگر نگاهمان این گونه باشد هر ماه ما با موضوعی تداخل داریم.