هوشنگ گلمکانی در اینستاگرام خود نوشت :من هم گرچه مثل بسیاری از هموطنانم از شکست دیروز ناراحت شدم، اما صبر کردم یک روز بگذرد و التهابهای احساسی فروکش کند که بگویم تا وقتی این جوری به دنیا نگاه میکنیم اوضاعمان همین است که هست. با چند تا پیروزی و نتیجه خوب غره میشویم و احساس قهرمانی زودهنگام میکنیم و با یک شکست، احساس تحقیر و ناامیدی مطلق. اصلاً به این فکر نمیکنیم که در هر تورنمنتی دستکم یک چهارم تیمهای شرکتکننده با سودا و ادعای قهرمانی میآیند اما آخرش فقط یک تیم قهرمان میشود. بازندهها البته غمگین و شاید خشمگین هم میشوند اما همه باید بدانند شکست هم جزئی از قاعده بازی است و اتفاقا جزء اصلی و بزرگترش است چون فقط یک تیم قهرمان میشود. در جامهای جهانی هم تیمهای بزرگ میبازند. برزیل هفت گل از آلمان خورد و خود آلمان به کره جنوبی باخت. انگلیس و آرژانتین و ایتالیا و اسپانیا و پرتقال بقیه بزرگان هم بارها طعم شکست را چشیدهاند. اما چیزی که طعم شکست دیروز را تلختر کرد، یکی بازی بد و ضعیف تیم ملی پس از چند بازی خوب و محکم بود (و البته هر تیم بزرگی هم روزهای خوب و بد دارد و طبعا مربی هم، مثل پیروزیها در این شکست نیز نقش اساسی دارد)، دوم برخورد غیرحرفهای که منجر به دریافت گل اول شد و تیم ما مثل یک تیم بزرگ حرفهای نتوانست بر اعصابش مسلط شود که این منجر به دریافت گلهای بعدی شد، و مهمتر از آن رفتار خشن غیرورزشی و حتی میشود گفت لمپنوار در پایان مسابقه علیه فوتبالیستهای ژاپنی بود. پس از شکست تیم پرسپولیس در جام باشگاههای آسیا نوشتم: «دل خوش کردن به همراهی بخت و اقبال، و انتظار کشیدن برای تداوم خوششانسیها تا آخر، معنایش اعتقاد به بیهوده بودن تلاش و برنامهریزی و سرمایهگذاری و واقعبینی است.» حالا هم همین را میگویم. کسانی به بنده تاختند که«تو را چه به فوتبال؟» اما حرفم این است که اعضای تیم خوب، تیم خوب و مربی هم خوب. حرفم درباره زیرساختها و مدیریت فوتبال است که در صورت تداوم خوششانسیها آن مسائل اساسی طبق روحیه و روال ایرانی فراموش میشود. اگر تیم ما قهرمان میشد قطعاً همه خوشحال میشدیم. اما آیا قبول دارید که در پناه آن قهرمانی، بسیاری از کمبودها و ضعفهای فوتبال ما نادیده گرفته میشد و فراموش میشد؟ با وجود اندوه دیروز، شخصاً از این شکست استقبال میکنم تا بیش از این دچار خوشخیالی نشویم.