نوریاتو: کارلا کوگلمن در مورد بهترین عکس خودش اینطور توضیح میدهد: من این عکس را تابستان سال ۲۰۱۳ در یکی از قسمتهای روستایی شمال اتریش گرفتم. من در سال ۲۰۱۲ برای ثبت دوباره کودکی خودم به آنجا برگشتم ولی مزرعهای که در آن به دنیا آمدم دیگر وجود نداشت و افرادی که در بچگی میشناختم هم دیگر آنجا زندگی نمیکردند. بعدا بچگی خودم یا چیزی که دوست داشتم آنجا باشد را اینجا در حومه شهر اتریش پیدا کردم.
مطالعه بیشتر: زیبایی نامطبوع
از من خواسته شده بود که یک پروژه مستند در مورد منطقه والدویرتل انجام دهم که با این دو دختر کوچک روستایی هانا و آلِنا آشنا شدم. مادر آنها سونیا از من خواست که از آنها چند عکس بگیرم. آن تابستان من به مزرعه مادربزرگ آنها که در یک روستا با نام والدبرگ بود و بین وین و جمهوری پک قرار داشت سفر کردم. آنها همیشه تعطیلات خودشان را در این مزرعه میگذرانند. اینطور بود که من با آنها دوست شدم و از آن موقع هر چند وقت یک بار به آنجا سفر میکنم تا از آنها عکاسی کنم.
پسرها (مارتین که با دخترها روی تاب است و برادرش کریستین که دستها و پاهایش از پشت آنها بیرون زده است) دوست این دو هستند و آنها نیز تابستانها را در مزرعه میگذرانند. اولین بار که کریستین را دیدم او فقط میخواست درمورد دوربینم صحبت کند ولی از ابتدا دخترها به کار خودشان مشغول بودند. من ابتدا از آنها چند پرتره گرفتم و طولی نکشید که خسته شدند. اینجا بود که کار من شروع شد.
مطالعه بیشتر: برترین عکسهای خبری جهان در موزه اولدنبورگ
فکر کنم برای گرفتن این عکس با لنز ۳۵ میلیمتری ام روی زمین دراز کشیدم. من این لنز را خیلی دوست دارم زیرا به من این امکان را میدهد که دقیقا داخل تصویر باشم. این همان چیزی است که دوست دارم بینندگان عکس نیز حس کنند. مطئن نیستم که در نشان دادن صورتهایشان عمدی در کار باشد. این کار برای ناشناس کردن آنها نبود، بلکه به این خاطر بود که میخواستم یک چیز عمومیتر به تصویر بکشم. به جای نگاهکردن داخل چشمهای آنها شما مسیر نگاه کردن هرکدام از آنها را دنبال میکنید و پویایی اجتماعی که در بازی آنها وجود دارد را میبینید. من علاقهای به وسیلهای که با آن بازی میکنند ندارم. اینجا من از آن لولههای فلزی متنفرم، آنها تصویر من را خراب میکنند. بدون بچهها نیز هیچ تصویری وجود نخواهد داشت.
آلِنا، دختر بزرگتر در مرکز عکس قرار دارد و این موضوع به نحوه بازی کردن آنها بستگی دارد. این نقشی است که معمولا به او میرسد. او رئیس گروه است و تصمیم میگیرد چه بازیای را در کجا انجام دهند. دیگر بچهها نیز خوشحال میشوند که او را دنبال کنند. درحالی که هرفرد بزرگتری ممکن است وسوسه شود که در بازی آنها دخالت کند من قضاوت نمیکنم، هیچ نظری نمیدهم و چیزی را تحمیل نمیکنم. ممکن است من در آنجا حضور داشته باشم ولی کودکان را به حال خودشان میگذارم. هرکجا که بروند من هم میروم ولی آنها من را نمیبینند. آنها در دنیای خودشان هستند.
مطالعه بیشتر: فلیکس نادار، اولین عکاس سلبریتی
این یک تصویر نوستالوژیک است که بهخاطر دستها و پاهای کریستین، مقداری جادو با خودش به همراه دارد. هرچقدر بیشتر عمر میکنم، علاقه من به بچه بودن بیشتر میشود. این پروژه بیشتر بهجای اینکه درمورد جستجو به دنبال بچگی خودم باشد، جستجو به دنبال بچگیای که ممکن بود داشته باشم بود.
وقتی که دو سالم بود، پدر و خواهر بزرگترم آنیتا در یک تصادف ماشین حضور داشتند. آنیتا در این تصادف فوت کرد و پدرم با سن عقلی یک بچهی هفت ساله زنده ماند. از همین رو تنها پدری که در زمان بزرگ شدن میشناختم یک فرد پرخاشگر بود که من از او خجالت میکشیدم. او انسان نرمالی نبود. احتمالا به همین خاطر است که در عکسهای خودم دنبال داستانهای شاد یا رمانتیک هستم. به نظر من مهمترین اتفاقاتی که میتواند برای یک انسان بیافتد، بین سن ۲ تا ۱۲ سالگی اتفاق میافتد.
وقتی که این ۴ کودک را میبینم، که در دنیای خودشان غرق هستند، چیزی که خیلی عاشق آن هستم، این است که آنها کنترل امور را در دستشان دارند. آنها قدرتمند هستند. علاوه بر اینکه دوست دارم این حس را در عکسهای خودم ثبت کنم، دوست دارم در زندگی روزمره نیز خودم همینطور باشم: به عنوان یک انسان، به عنوان افراد مساوی، مورد احترام، قوی، نه به عنوان حامی. آنها الهامبخش من هستند.
کارلا کوگلمن
تولد: ۱۹۶۱ هلند
دانش آموخته: مدرسه عکاسی آمستردام
افراد تاثیرگذار: آگوست سندر، آینتا روکا، آندرس پیترسن، مارگارت م. دلانگ، روبان سفید اثر میشل هانک و رونجا اثر آسترید لیندگرن
بهترین دستاورد: نفر اول وردپرس فوتو در سال ۲۰۱۴ (داستانهای دیدهشده توسط مردم) و سال ۲۰۱۸ برای پروژههای بلند مدت.
توصیه کلیدی:” سعی کنید داستان شخصی خودتان را پیدا کنید. داستانهایی که نشان میدهیم و تعریف میکنیم، واقعیتی هستند که خودمان میسازیم”
نوشته بهترین عکس من: کارلا کوگلمن اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.