دیروز و روزهای قبل همه منتظر قدوم به خون نشسته اش بودند تا همچون گوهری پاک و گرانقدر او را در غوش گیرند و او را در میان دریای مواج محبت و انسانیت پاس دارند.

دیروز همه بودند از رهبر معظم انقلاب که به استقبال سرباز افتخارآفرینش آمده بود تا همرزمان و مردم و همه آنهایی که همیشه در عرصه طوفانی انقلاب اسلامی حضور داند به میدان استقبال آمده بودند.

وصف حال، شوق دیدار مردان و زنان و چهره های مغموم آنانی که در حسرت از دست دادن این مرد همیشه پیروز در خیانهای تهران حضور یافتند، دیدنی بود آنان همه برای تشکر و عرض ارادت به ساحت مقدس یک شهید به خیابانها آمده بودند.

شهر یکپارچه در جوش و خروش بود همه انتقام سخت را فریاد می زدند همان فریادی که چندروزی است گردونه فلک را درنوردیده و شاید به اقصی نقاط جهان هم رسیده باشد.

در کوچه پس کوچه های شهر قیامتی برپاست همه به میدان آمدند و هرکس دارد کاری می کند یکی بغض کرده دیگری خیمه بپا می کند و آن یکی پرچم سرخ علم نموده و همه شهر با چهره زیبایت آزین شده است.

سردار؛ همه نگاهها را مثل همیشه بخود و خدای خود معطوف کردی چند روزی است زمین و زمان از تو می گویند همه صفحات حقیقی و مجازی را با حضورت صفا دادی بگونه ای که همه خود را مدیون تو می دانند.

سردار ؛ بهر سویی می نگرم نام و یاد توست حتی دشمنانت توان کتمان تو را ندارند تو بر تارک ذهن و فکر آنها نشسته ای و همچون خورشیدی در حال پراکندن نور معرفت و مردانگی  هستی که تا بودی چنین بود و خواهد بود.

سردار؛ چنان شوری بپا کردی که همه مردم با هر رنگ و لباسی به حرکت درآمدند تا جایی که برخی بر این باورند که گمشده خود را یافته اند و برای همین بدنبالت برای همیشه تاریخ هستند.

سردار؛ این دفعه چنان عطرآگین به شهرها قدم نهادی که فکر می کنم قافله بزرگ شهیدان تاریخ را با خود همراه نموده ای تا شهر به شهر و دیدار به دیدار شمیم دل آرای فرهنگ شهادت را به اهلش برسانید.

سردار؛ چشم در چشم تو شدم تا سخنی یا وصفی برای آنچه در تاریخ بپا کردی بیابم ولی نشد که نشد ولی می توانم بگویم سردار مثل همیشه قیامت بپا کردی.