نیوتون نیز مزایای تجرد را به رخ همه میکشید. زمانی که در سال ۱۷۲۷ از دنیا رفت، برای همیشه درک ما از جهان را تغییر داد و بیش از ۱۰ میلیون کلمه یادداشت به جا گذاشت. اما هیچوقت ازدواج نکرد. تسلا هم مجرد بود، هرچند که بعدها ادعا کرد عاشق یک کبوتر شده است.
بسیاری از دانشمندان جهان ذهن بسیار عجیبی داشتند، از تحریم لوبیا توسط فیثاغورس گرفته تا «حمام هوای برهنه» توسط بنجامین فرانکلین. تاریخ نشان میدهد مسیر بزرگی و عظمت با عادتهای عجیب سنگفرش شده است.
اما اگر اینها فراتر از روایتهای سطحی باشند چه؟ دانشمندان هرروز بیشتر به این نتیجه میرسند که هوش آنقدر که ما فکر میکنیم به ژنتیک ربط ندارد. طبق بررسی آخرین شواهد، ۴۰ درصد از هوش افراد نابغه متأثر از عوامل محیطی است. خوشتان بیاید یا نه، عادتهای روزانه تأثیر مهمی بر مغز ما دارند و ساختار ذهن و نحوه تفکر ما را تغییر میدهند.
۱۰ ساعت خواب و چرتهای یک ثانیهای
در حال استراحت در کنار فیزیکدان دانمارکی “نیلز بور”
بسیاری از پیشرفتهای حیاتی و مهم در تاریخ بشر ازجمله جدول تناوبی، ساختار DNA و نظریه نسبیت انیشتین همگی زمانی اتفاق افتاده که فرد در حالت بیهوشی و ناخودآگاه قرار داشته است. مثلاً گفته میشود نظریه نسبیت زمانی به ذهن انیشتین آمد که خواب گاوهایی را میدید که با برق کشته میشوند. اما آیا این واقعیت دارد؟
در سال ۲۰۰۴ دانشمند دانشگاه “لوبک” در آلمان، این ادعا را با آزمایشی ساده آزمودند. ابتدا به تعدادی داوطلب چند بازی آموختند. بهتدریج و با تمرین در بازی مهارت کسب کردند، اما سریعترین راه برای کسب مهارت کشف یک قانون پنهان بود. زمانی که داوطلبان هشت ساعت بعد مورد آزمایش قرار گرفتند، آنهایی که خوابیده بودند دو برابر دیگران قدرت کشف قوانین مخفی بازی را داشتند.
مطالعات نشان داده خواب شبانه در زنان و چرت زدن در مردان، مهارتهای استدلالی و حل مسئله را بهبود میدهد. نکته مهم این است که افزایش هوش به دلیل دوکهای خواب بود که برای زنان تنها در خواب شب و برای مردان طی چرتهای روزانه اتفاق میافتد. هنوز دلیل تأثیرگذاری دوکهای خواب مشخص نیست، اما فوگل میگوید شاید با نواحی فعالشده در مغز مرتبط باشد: “متوجه شدیم همان نواحی از مغز که دوکهای خواب را تولید میکنند (تالاموس و قشر مغز)، مسئول توانایی حل مسئله و استفاده از منطق در شرایط جدید هستند. “
انیشتین هرروز چرتهای کوتاه میزد. گفته شده برای اینکه چرتهایش طولانی نشود، با یک قاشق و بشقاب فلزی روی مبل مینشست. اجازه میداد خواب برای یکلحظه بر او چیره شو و سپس – بوم! با صدای برخورد بشقاب به زمین بیدار میشد.
پیادهروی روزانه
این کار را تنها برای تناسباندام انجام نمیداد. کوهی از شواهد وجود دارد که اثبات میکنند قدم زدن قدرت حافظه، خلاقیت و توانایی حل مشکل را تقویت میکند. حداقل شکی نداریم که پیادهروی بر خلاقیت تأثیر دارد. اما چرا؟
در ابتدا خیلی با عقل جور درنمیآید. قدم زدن ذهن را از امور فکری منحرف میکند تا بر گذاشتن یکپا جلوی دیگری و زمین نخوردن تمرکز کند. در اینجاست که مبحث “Transient hypofrontality” مطرح میشود. این اصلاح پیچیده به زبان ساده یعنی “کاهش فعالیت در بخشهای خاصی از مغز”. بهویژه در لب قدامی مغز که درگیر فرآیندهایی مانند حافظه، قضاوت و زبان هستند. بدین ترتیب ممکن است منجر به بینش جدید و تفکر متفاوتی شود که پشت میز کارتان به وجود نمیآمد.
خوردن اسپاگتی
بااینکه کربوهیدراتها شهرت خوبی ندارند، اما بازهم حق با انیشتین بود. مغز بااینکه تنها ۲ درصد از وزن بدن را تشکیل میدهد، اما ۲۰ درصد از انرژی بدن را مصرف میکند. مغز نیز همانند دیگر اعضای بدن ترجیح میدهد از قندهای ساده مانند گلوکز تغذیه کند که از تجزیه کربوهیدراتها به وجود میآیند. نرونها به یک منبع تقریباً مداوم از این ماده نیاز دارند و تنها در شرایط اضطراری از دیگر منابع انرژی استفاده میکنند. اینجاست که مشکل پیش میآید.
بهجز این ماده شیرین، مغز راهی برای ذخیره انرژی دیگری ندارد؛ بنابراین زمانی که سطح گلوکز خون کاهش مییابد، پس از اندکی بهکلی تمام میشود. “لی گیبسون” استاد روانشناسی و فیزیولوژی در دانشگاه روهامپتون میگوید: “بدن سعی میکند با ترشح هورمونهایی مانند کورتیوزل (هورمون استرس) از ذخایر گلیکوژن اندکی این کمبود را جبران کند، اما این هورمونها عوارض جانبی دارند.
حس آشنای سرگیجه و سردرد خفیفی که در ازای نخوردن شام حس میکنیم، به دلیل ترشح این هورمونهاست. یک مطالعه نشان داد که رژیمهای کم کربوهیدرات زمان واکنش کمتری دارند و حافظه فضایی را تضعیف میکنند، البته تنها برای مدتی کوتاه (پس از چند هفته مغز خود را به ذخیره انرژی از دیگر منابع مانند پروتئین عادت میدهد).
مواد شیرین عملکرد مغز را به میزان قابلتوجهی افزایش میدهند، اما متأسفانه این بدان معنا نیست که خوردن اسپاگتی ایده خوبی است. گیبسون میگوید: “مطالعات نشان میدهند مصرف ۲۵ گرم کربوهیدرات مفید است، اما اگر این میزان دو برابر باشد ممکن است قدرت تفکر را تضعیف کند. برای اینکه تصور واضحتری داشته باشیم ۵۰ گرم اسپاگتی برابر با ۳۷ رشته است که خیلی زیاد به نظر نمیرسد.
پیپ کشیدن
این رفتار ایده آلی برای یک نابغه نیست، اما از دهه ۱۹۴۰ در دفاع از او شاهد محکمی جمعآوری شد که تنباکو ارتباطی با سرطان ریه و دیگر بیماریها ندارد. این روند تا سال ۱۹۶۲ (هفت سال پس از مرگ انیشتین) ادامه یافت.
امروز خطرات سیگار کشیدن بر هیچکس پنهان نیست. سیگار از شکلگیری سلولهای مغز جلوگیری میکند، قشر مغز را نازک کرده و اکسیژن را از مغز تخلیه میکند. میتوان گفت: انیشتین باوجوداین عادت مخرب باهوش بود، نه به دلیل آن.
اما یک راز دیگر باقی میماند. ارزیابی ۲۰ هزار نوجوان در آمریکا که به مدت ۱۵ سال از عادتهای مشخصی پیروی کرده بودند، نشان داد صرفنظر از سن، قومیت و میزان تحصیلات، افراد باهوشتر تمام بیشتری به سیگار کشیدن دارند. دانشمندان هنوز دلیل این موضوع را کشف نکردهاند. اما این مسئله در همهجا صادق نیست، مثلاً در انگلیس سیگاریها ضریب هوشی پایینتری دارند.
نپوشیدن جوراب
متأسفانه مطالعهای درباره تأثیرات مستقیم نپوشیدن جوراب انجامنشده است. اما لباسهای غیررسمی با عملکرد ضعیف در آزمونهای تفکر انتزاعی مرتبط بودهاند؛ و چهبهتر که این مبحث را با یکی از توصیههای خود انیشتین پایان دهیم. او در سال ۱۹۵۵ در مصاحبه با مجله LIFE گفت: “نباید از سؤال پرسیدن دست برداشت؛ وجود کنجکاوی دلایل خاص خودش را دارد. “
اگر اینها جواب نداد، میتوانید ورزش انگشتهای پا را امتحان کنید. کسی چه میداند، شاید جواب داد. کنجکاو نیستید که بفهمید؟