سینماسینما،  سیدرضا صائمی

بدون شک تماشای قصر شیرین برای آن‌هایی که سینمای میرکریمی را دوست دارند، رضایت‌بخش خواهد بود. به‌ویژه بعد از دو فیلم «امروز» و «دختر» که موجب فاصله گرفتن او از جهان و زبان سینمایی خاص خودش بود، حالا با «قصر شیرین» بار دیگر رضا میرکریمی به همان سینمای خودش برگشته که دو مولفه انسان و اخلاق در آن به عناصر اصلی درام در آثارش شناخته می‌شود. این‌بار اما میرکرمی یک فیلم جاده‌ای ساخته که شاخ و برگ اضافی ندارد، قصه‌اش را بدون لکنت روایت می‌کند و سادگی قصه واجد موقعیت و معانی پیچیده و در خور تاملی است که اگرچه تلخ است، اما حال آدم را خوب می‌کند. قصه جاده‌ای او صرفا در حرکت و اتفاق و تعلیق‌های برخاسته آن خلاصه نمی‌شود، بلکه موقعیتی از یک سفر آفاق و انفسی فراهم می‌کند که در تجربه هم‌ذات‌پندارانه مخاطب می‌تواند به پالایش درونی او کمک کند. اگرچه شخصیت اصلی این قصه یک مرد است که به ظاهر در کسوت یک ضدقهرمان ظاهر شده، اما در پس آن باز هم می‌توان ردپای یک زن را جست‌وجو کرد که اگرچه غایب است، اما می‌تواند قهرمان پنهان قصه باشد. رضا میرکریمی همواره نشان داده یکی از بهترین کارگردان‌های مردی است که جهان زنانه را به‌خوبی می‌شناسد و به‌درستی به تصویر می‌کشد، حتی در «قصر شیرین» که قهرمان زن او غایب است. فارغ از سویه بیرونی قصه که در بستر یک فیلم جاده‌ای روایت می‌شود، «قصر شیرین» روایت‌گر یک موقعیت اخلاقی و انسانی پیچیده است که می‌توان آن را هم از حیث روان‌شناختی و هم فلسفه اخلاق مورد خوانش و تاویل قرار داد. اگرچه قصه بر محور شخصیت پدر و نوع ارتباط او و فرزندانش شکل گرفته و روایت می‌شود، اما در پس این غیبت می‌توان حضور مادر و اهمیت جایگاه او را در کانون خانواده کاملا حس کرد و این‌که هیچ‌گاه عاطفه نمی‌تواند به پای عقل معاش ِمصلحت‌اندیش به فراموشی سپرده شود. قربانی کردن عاطفه به پای عقلانیت معاش‌اندیش، مرگ تدریجی انسانیت خواهد بود و احساس نارضایتی و عذاب وجدانی نهادینه‌شده که مثل خوره از درون آدم را می‌خورد. همان تجربه تلخی که جلال را در خود فرو برده و به مردی عبوس و بداخلاق تبدیل کرده. این بدخلقی از نارضایتی درونی خود او می‌آید که انگار در حال فرار کردن از خود است. او در جاده جلو نمی‌رود، به جلو فرار می‌کند. به مقصد نمی‌رسد، به روباه می‌زند! روباهی که شاید نمادی از منفعت‌طلبی خودش باشد. اما این‌بار به واسطه توصیه فرزندش که می‌تواند نمادی از وجدان و معصومیت ازدست‌رفته خودش باشد، به نجات روباه می‌رود و شاید به نجات خود کمک می‌کند.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

hotnewsفرهنگ و هنر5 سال پیش • dahio.com • 54



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها