به گزارش خبرآنلاین حجت‌الاسلام والمسلمین واعظی در این جلسه درباره کتابش با نام «درآمدی بر فلسفه سیاسی اسلامی»  به نکات زیر اشاره کرد:

–  مطالعات سیاسی اسلامی در سه حوزه قابل بررسی و تأمل است؛ حوزه فلسفه اسلامی، حوزه علوم سیاسی و حوزه فقه سیاسی. ممکن است در فضای غیر مطالعات سیاسی به فقه سیاسی، حقوق سیاسی هم بگویند.

– پس از انقلاب اسلامی مطالعات سیاسی در جامعه ما اوج گرفت اما این مطالعات سیاسی به شکل متوازنی انجام نشده است و سهم فقه سیاسی بسی بالاتر از دو قسم دیگر است. ما حرف‌هایی متفاوت با تولیدات رایج دنیا زده‌ایم اما در زمینه فلسفه سیاسی تولیدات‌مان متوازن نبوده است.

– اگر ما به فلسفه سیاسی نگاه دانشی داشته باشیم این حوزه دانشی چند محور دارد؛ نخست چیستی، اینکه مراد از فلسفه سیاسی اسلامی چیست و بحث از امکان آن صورت پذیرد، و ادله انکار آن را بررسی و نقد کنیم و تنقیح و تبیین اینکه مراد از فلسفه سیاسی چیست صورت پذیرد.

-دومین محور مبانی فلسفه سیاسی است؛ این محور با سایرین متفاوت است. بخشی از این تفاوت به مبانی برمی‌گردد هر کلان نظریه سیاسی یک تئوری از خودش دارد یعنی مبانی انسان‌شناسی خاص خود را دارد. فلسفه سیاسی اسلامی مبانی معرفت‌شناسی و نیز مبانی روش‌شناسی خاص خود را دارد. سومین محور مسائل فلسفه سیاسی اسلامی است، اینکه جامعه مطلوب سیاسی چیست و در این مقوله بیشتر جانب و فضای هنجاری پیدا می‌کند و مسائلی از قبیل آزادی، عدالت، جایگاه مردم و… مطرح می‌شود.

– من در این کتاب پنج ایده و محور اصلی را مطرح کرده‌ام. در محور اول چیستی فلسفه سیاسی را مورد بحث قرار داده‌ام و ادله منکرین فلسفه سیاسی را مورد بررسی و نقد قرار داده‌ام. در این قسمت به تبیین دقیق‌تر از فلسفه سیاسی پرداخته و تفاوت آن با اصطلاحاتی از قبیل اندیشه سیاسی، ایدئولوژی سیاسی و … را بیان کرده‌ام. اثر یا آثاری سراغ ندارم که به این شکل مبسوط و متقن به این مباحث پرداخته باشد.

– یک مشکلی که در بحث از فلسفه سیاسی وجود دارد این است که وقتی گفته می‌شود فلسفه سیاسی، نه راجع به فلسفه و نه راجع به سیاست آن تلقی واحدی وجود ندارد. همه به فلسفه نگاه ارسطویی ندارند. همه در مرحله و نگاه اول کار فیلسوف را واکاوی پیش‌فرض‌ها می‌دانند. در رابطه با چیستی فلسفه سیاسی، نگاه ما به این شکل نیست که فلسفه سیاسی آن گونه که هست را ببینیم بلکه نگاه ما آن گونه که باید باشد، هست. نگاه ما توصیفی نیست که بگوییم در تاریخ فلسفه سیاسی چه نگاه‌های بوده است بلکه نگاه ما، نگاه مطلوب است.

– در سپهر سیاست این پرسش‌ها متفاوت است این پرسش‌ها حقوقی است به همین جهت دانش فقه و حقوق به وجود می‌آید برخی از پرسش‌ها به گونه‌ای است که شاخه‌هایی از علم سیاسی باید به آن بپردازد و برخی هم فلسفی است لذا با تأملات عقلی باید به آن بپردازیم. رویکرد من در مساله چیستی فلسفه سیاسی مساله محوری است با نگاه به اینکه فلسفه سیاسی آن گونه که باید باشد.

– یکی از مباحث معرفت‌شناسی این است که آیا عقل کشش پاسخگویی به این سوالات را دارد یا خیر؟ که جواب مثبت است. محور دوم که در کتاب مورد بحث قرار داده‌ام تبیین مراد از پسوند سیاسی اسلامی است. نه تنها واژه فلسفه سیاسی بلکه واژه اسلامی با سوءفهم‌ها و بد فهمی‌هایی همراه است. اسلامی بودن دو خصیصه دارد؛ اول اینکه گشوده شدن فضای تفکری خاص. مسیحی‌ها این سوال را برای خود مطرح کرده‌اند که آیا ما فلسفه مسیحی داریم؟ ما هم همین سوال را برای خودمان مطرح کرده‌ایم که آیا فلسفه اسلامی داریم؟

– یکی از پاسخ‌های درست این است که دین افق‌ها و موضوعات جدیدی برای فلسفیدن فراهم می‌کند. در یک مقایسه بین فلسفه اسلامی و یونانی این بخش واضح می‌شود. در اینجا خیلی از مباحث عقلی، دستمایه فلسفیدن قرار گرفته است. مثلاً بحث فلسفه دین در اینجا مطرح می‌شود. فلسفه اسلامی یعنی دین عرصه را گشوده است و آبشخور تأمل عقلی را فراهم کرده است.

– در بحث از آزادی با توجه به اینکه ما یک سری الزاماتی را در حوزه گفتار و کردار داریم این پرسش برای یک فیلسوف سیاسی مسلمان مطرح می‌شود که چگونه می‌توان حق آزادی را مجلل کرد که با پاره‌ای محدودیت‌های اخلاقی و محذورات شرعی تناسب داشته باشد.

– خصیصه و کارکرد دوم بالانس کردن فیلسوف بین داده‌های عقلی و داده‌های دینی است چون فیلسوف مسلمان هم عقل و هم وحی را معرفت بخش می بیند لذا باید بتواند به لحاظ معرفت‌شناختی تعارض بین این دو را حل کند به گونه‌ای که یکی دیگری را اقوا و حجت قرار بدهد.

– نقش حکمت متعالیه در فلسفه سیاسی اسلامی چیست؟ چگونه تفسیرهایی از واژه متعالیه حق است و چگونه تفسیرهایی حق نیست. اینگونه نیست که حکمت نظری یک محتوا و یک حکمت عملی بدون فلسفیدن باشد. حکمت نظری مبانی بعدی را برای ما تبیین می‌کند در تکاپوی ما در در حکمت عملی، حکمت عملی نباید با آن مبانی ناسازگار باشد بلکه باید ابتناء داشته باشد.

– تبیین نسبت میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی دست آورد چهارم کتاب است این دو هم افزا هستند و هیچکدام جای دیگری را نمی‌گیرد و در نهایت دستاورد پنجم کتاب پاسخ به ادله منکرین فلسفه سیاسی اسلامی است.

/6262

hotnews • دسته‌بندی نشده • 5 سال پیش • dahio.com • 121



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها