ترجمه اختصاصی نوریاتو: دیدن به مثابه هنری برای خلقت است. (هر موقع به چیزی نگاه میکنید، شما در واقع در حال نقاشی ادراک خودتان هستید: دانستن اینکه ما نقاش خیالات خودمان هستیم به همان اندازه که احساس آزادی به انسان میدهد، احساس قدرت هم میدهد.) مانند هر فرم هنری دیگری هم، روشی برای تقویت مهارتهای شما در این فرم هنری وجود دارد.
هنریک پوسیائو یک نقاش طبیعتگرا بود که عمیقا متوجه قدرت چطور دیدن شده بود. اینکه چطور به چشم اجازه دهد همه زوایا را درک کند، از قضاوت جلوگیری کند و اینکه چطور فشارهای مختلف را که باعث به جمعبندی رسیدن میشوند را ایزوله کنید. او دیدن را به عنوان یکی از افعال خلقت میشناسد.
برای کشیدن یک پرتره واقعی از محیط اطراف خودتان، باید متوجه باشید که شرایط خودتان تا چه اندازه میتواند روی تجربیات شما از محیط تاثیر بگذارد.قالب ذهنی خودتان را درک کنید. قابهایی که تعاملات بین ارائه روانشناسانه و شرایط اجتماعی که نقاشی شما را میسازند در آن فعالیت میکنند: برای مثال چطور این استدلال نتیجه تحصیلات من است؛ پاسخهای احساسی چطور این استدلال را شکل دادهاند؛ تا چه اندازه از آن نتیجه ترس است؛ آیا حدسهای من برپایه امید و یا دوست نداشتن هستند؛ آیا ذهنیت من براساس استریوتایپهای موجود است؟
مطالعه بیشتر: پرترهای برای خواهرم
درک این حقیقت که ما نقاش ادراک خودمان هستیم، خیلی قدرتبخش است: این حقیقت به ما اجازه میدهد دنیا را به عنوان یک پالت ببینیم و روابطمان را با همه چیز قوی کنیم تا دیدن را به عنوان یک فعل خلقت در نظر بگیریم.
نگاهی به این نقاشی بیاندازید:
هنریک پوسیائو – انتظار برای موفقیت، ۱۸۸۲
مطالعه بیشتر: بررسی جرایم ناشی از قحطی
این پسر جوان، با چشمهای مهربان خودش با لذت به ما نگاه میکند و از ژست گرفتن خسته شده است، ممکن است یکی از باشکوهترین و در عین حال نادیده گرفته شدهترین نمادها درمورد دیدن-خلقت باشد.
اینکه این لحظه به تصویر کشیده شده تا به این اندازه طبیعی است شگفتانگیز است. این صحنه نمیتوانست کم جلوهتر از این باشد. استودیو کاملا معمولی است، خود کودک به صورت کودکانه و با آرامشی نشسته است و محیط کاری نیز خیلی آرام است. با توجه به لبخند دلنشین و چشمهای مفتخری که به ما زل زدهاند و منتظر تائید هستند، به نظر میرسد ما همین الان وارد شدهایم و حضورمان باعث وقفهای در کار آنها شده است. در واقع تمام این نقاشی در مورد وقفه است. پسرک از ژست گرفتن دست کشیده است تا خود واقعیاش را که روی یک تکه کاغذ کشیده شده است به ما نشان دهد؛ روی بوم پشت سر او نیز طرح اولیه نقاش از تصویر کودک قرار گرفته است: بنابراین چند نقاشی در این تصویر وجود دارد و این نقاشیهای در مورد دیدن به مثابه یک فعل خلقت چه چیزی به ما میآموزند؟
طراحی کودک
پسر بچه هیچ احترامی به مناسبات نقاشی نمیگذارد. او که در حال تغییر ژست خودش است پشتش را به بوم میکند و نقاش را متوقف میکند تا یک تکه کاغذ به او نشان دهد. او به خاطر بدذات بودن یا نادیده گرفتن نقاش انجام نمیدهد بلکه یک بیاحترامی خوشقلبانه به رسم و رسوم است: چرا باید فقط به خاطر اینکه چیزی روی یک بوم کشیده شده است احترام بگذاریم؟ چرا نباید به یک تکه کاغذ که مانند شاهکارهای هنری با خلاقیت کامل کشیده شده است افتخار کنیم؟
مطالعه بیشتر: ماری کاسات – دختر کوچک روی صندلی راحتی آبی
این کودک نمیخواهد بر علیه چیزی شورش کند، اثر خلق شدهی او هیچ وظیفه خاصی ندارد ولی با اینحال قدرتی که از او ساتع میشود به هیچ چیز رسمیای رحم نمیکند. این قدرت از کنجکاوی و هیجان نشات گرفته است.
هیچ چیزی خیلی پوچ نیست و هیچ چیزی خیلی جدی نیست. اگر هیچ کودکی در بین مردم نبود تا دیدن را به عنوان یک فعل خلقت در نظر بگیرد، گالیله هیچوقت برای تثبیت تئوری جاذبه ارسطو از بالای برج پیزا آن توپها را پائین نمیانداخت و هنینگ برند برای کشف فسفر، ادرار خودش را نمیجوشاند و ایده اینکه یک گربه در عین حال هم زنده باشد و هم مرده به ذهن کسی خطور نمیکرد. این آزادی و معصومیت است که سبک و سنگین کردن چیزهای آموزش داده شده و دیده شده را میدهد تا در نتیجه آن ارزشها و مفاهیم جدید ظهور کنند: وقفه وارد کردن در قدرت باعث بروز خلاقیت خالص میشود.
پیش نویس روی بوم
پیشنویس روی بوم یک نسخه کامل شده از پسر را نشان میدهد که نجیبتر و زیباتر است. دماغ پهن او کوچک و زیبا ترسیم شده است. حتی کلاه مندرس او اشرافیتر به نظر میرسد. سر متفکر او نیز روی دستش در حال استراحت است. در کل این بخش از تصویر یک احساس ایدهآل گرایانه را منتقل میکند.
مطالعه بیشتر: پیدایش عکاسی
همین الان، جایی از این دنیا یک گروه کوچک در حال فکر کردن هستند که اگر اوضاع خوب پیش برود دنیا را تغییر میدهند. برخی از آنها نیز واقعا این کار را انجام میدهند. اگر بنیانگذاران اپل، گوگل و مایکروسافت در مورد مثبتترین سناریوی ممکن خیالپردازی نمیکردند، چطور به چیزی که امروز هستند تبدیل میشدند؟
هنگام بازی کردن با ایدهها، هرکسی آزادی این را دارد که آن را تا افراطیترین سناریوی ممکن گسترش دهد، یک تجربه ذهنی جدید را گسترش دهد و یا قوانین و مدلهای کاملا جدیدی خلق کند. در اینجا نقاش مرزهای واقعیت را رد کرده است تا فراتر از زمینه فیزیکی خودش گام بردارد.
زمانهایی وجود دارند که ما در مورد اینکه چگونه یک موضوع اتفاق افتاده است فکر نمیکنیم بلکه سوال ما این است که چطور خواهد شد. این فکرها مانند یک فلش عمل میکنند که یک سرنوشت روشن که در دوردستها قرار دارد را به ما نشان میدهند. یک کشاورز هنگام شخم زدن زمین، یک مزرعه طلائی گندم را تصور میکند؛ یک برده به برابری فکر میکند؛ یک آدم ناشنوا درباره شنیدن رویابافی میکند و …
مطالعه بیشتر: عکاسی که عکسها را وادار به حرکت کرد
البته ممکن است این اتفاقات کاملا برعکس هم رخ دهند و درمورد اتفاقات بدی که ممکن است بیافتد به ما هشدار دهند. این در واقع همان اوتوپیا و دیستوپیا است. هم اوتوپیا و هم دیستوپیا هنگامی که با ایدهآل سازی در کنار یکدیگر قرار بگیرند یک قطبنما و ذرهبین فوقالعاده هستند.
نقاشی هنریک پوسیائو
لحظهای وجود داشته که هنریک پوسیائو متوجه شده است چیزی که در حال کشیدن آن است او را راضی نمیکند و اگر براساس طرح اولیهای که از پسر کشیده است به کار خودش ادامه دهد چیزی را از دست میدهد. به همین خاطر او از این کار دست کشیده است.
ادامه دادن براساس زیبایی که در ابتدا تصور کرده بود، برای هنریک پوسیائو اعتبار زیادی به دست میآورد. ولی اگر این کار را ادامه میداد هیچوقت لبخند خجالتی پسرک را که با چشمهای مفتخر او همراه بود را نمیدید. هیچوقت زیبایی کفشهای کهنه پسرک که مانند یک پاهای یک بالرین قرار گرفته بود را نمیدید و شانس ثبت یک تصویر مملو از واقعیت از بین میرفت.
مطالعه بیشتر: مسترکلاس مارک کوهن – قسمت اول
مقابله با انتظارات خودمان و دیگران برای درک این است که ما هم در شکل دادن مفاهیمی که اغلب به عنوان حقیقت در نظر گرفته میشوند سهم داریم. مقابله با انتظارات در واقع برای افزایش احتمالات و نگاه کردن به فراتر از رسومات و اخلاقیات حال حاضر است.
توانایی قربانی کردن دید و نظریات حال حاضر یک نفر یکی از فواید بزرگ تطبیقپذیری است. اینکه همیشه نفوذپذیر باشید، از اینکه دیگران به صورت اشتباه کاری را انجام دهند استقبال کنید و از هیچ چیزی به صورت کامل مطمئن نباشید. اینکه واقعیت را با وجود متناقض بودن و یا حتی آسیبزننده بودن آن به صورت کامل قبول کنید، برای این است که با پیچیدگیهای آن هماهنگ باشید: روبرو شدن با زشتی چیزی است که باعث شده است ما از ویروسها، عوامل عفونی که جان هزاران نفر را گرفتهاند برای درمان بیماریهایی مانند سرطان استفاده کنیم.
دید شما به عنوان یک نقاش
با اینکه هیچ چیزی در این نقاشی تکان نخورده است، این نقاشی تغییر کرده است. به نظر میرسد از اول نقاشی شده است: برای هر مشاهده جدید، یک رنگدانه اضافه شده است؛ رنگها عمیق شدهاند و شکلها گسترده شدهاند.
در هر ورزش، بازی و یا فعالیت از مشارکت در آن ورزش لذت ناشی میشود. لذت از تاثیرگذاری، احساس درگیر بودن و درگیر بودن ناشی میشود. درحالی که توجه شما توسط ایدهها و مشاهدات مختلف اشغال شده است، شما رو به بوم میایستید و آمادهاید که قلممویی که هنریک پوسیائو از قبل برای شما در گوشه نقاشی گذاشته است را بردارید و به یاد دارید این به شما بستگی دارد که چطور به تمام مشاهدات خودتان رنگ ببخشید.
مطالعه بیشتر: عکاسی فاین آرت و تفاوت آن با عکاسی مستند
درک این حقیقت که ما نقاش ادراک خودمان هستیم، خیلی قدرتبخش است: این حقیقت به ما اجازه میدهد دنیا را به عنوان یک پالت ببینیم و روابطمان را با همه چیز قوی کنیم تا دیدن را به عنوان یک فعل خلقت در نظر بگیریم.
علاوه بر این، آزادی که به یک نقاش داده میشود تا با شور و شوق و تخیلات خودش مشاهدات خودش را به تصویر بکشد، او را از واقعیت جدا نمیکند. در واقع استفاده از دیدن به عنوان یک فعل خلقت باعث میشود او یک رابطه قویتر و عاقلانهتر با واقعیت داشته باشد زیرا این کار باعث تقویت حس انتقاد و پرس و جو را در او زنده میکند. این کار کاملا برخلاف بیتفاوتی است که روابط انسان را با دانش محدود میکند.
هنریک پوسیائو – سچیلیا، ۱۸۸۲
با در یاد داشتن درسهای هنریک پوسیائو موضوعات کمتر سفت و سخت به نظر میرسند و بیشتر شبیه تعاملات پارچههای نامرئی به نظر میرسند؛ یک بافت از رنگها که پر از نکات ریز و ظریف هستند و منتظر هستند که شما از تمام زوایا به آن نگاه کنید.
اگر همه به عنوان نقاش در نظر گرفته شوند و به دیدن به عنوان یک فعل خلقت نگاه شود، بحثها روانتر خواهند بود، تحمل مردم بیشتر میشود و همه چیز جالبتر به نظر خواهد رسید.
نوشته هنر نگاه کردن اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.