سینماسینما، پیروز کلانتری

معرفی:

در زاهدان بلوچستان هستیم. قصه  رابطه  زن و شوهری حدودا ۴۵ تا ۵۰ ساله را می بینیم. رضا موفق در کار بوده و همسرش فرزانه موفق در فعالیت های اجتماعی است. شروع بیماری ام اس رضا موجب افت شدید فعالیت شغلی و به بیان خود او، بی‌ارزش شدنش در خانواده شده است. همسرش و فرزندانش می گویند وقت و ذهن زیاد گذاشتن برای انجمن حمایت از بیماران ام اس، رضا را از همسر و بچه هایش غافل کرده است. رابطه سرد و به قول فرزانه کمای احساسی، میان زن و شوهر حاکم است و فیلم مسیر پیشرفت این رابطه، تا جدایی رسمی میان آن ها را دنبال می کند.

 توجه اول:

فیلم قرار است رضا و فرزانه را به چنگ بیاورد، یا رضا و فرزانه به دوربین چنگ می زنند و تریبونش می کنند برای بیان حقانیت خود، در دعوای فیمابین؟ فضای دوم را غالب بر فیلم می بینم. عیبی هم ندارد، اگر فیلم‌ساز متوجه این موقعیت باشد و جذاب ببیندش و جذاب بنمایاندش. در اختیار گرفتن دوربین توسط سوژه خودش یک موقعیت ناب فیلم مستندی است. مشکل وقتی بروز می کند که فیلم‌ساز در پی اولی باشد و دومی بر فضای فیلم غالب شود. شاید هم فیلم‌ساز می خواهد همین احساس حق به جانبگی آدم ها را برجسته کند، آن هم در بزنگاهی که جز از راه مفاهمه و گفت‌وگو و فهم حق طرف مقابل، رابطه راه به جایی نمی برد. این رویکرد و تمرکز و مسیرگذاری را هم در فیلم درنمی یابم و نمی توانم دنبال کنم. فیلم مملو از صحنه هایی است از رضا و فرزانه، با هم و جدا از هم، در توضیح مدام آزاری که از همدیگر می بینند. نقطه  قیاس و متر و معیار سنجش ربط این گفته ها با جزئیات و زندگی خُرد شخصیت ها (زندگی روزمره و احوال زنده و جاری مناسبات آن ها) و زندگی عمومی تر (خانواده و جامعه و فضای کار و مراودات آدم ها) یا غایب اند، یا خیلی بیان‌گر نیستند. اغلب به صحنه ها وارد می شویم و از صحنه ها خارج می شویم، عمدتا برای شنیدن حرف تازه-ای از دو طرف دعوا، و نه دیدن لحظه و تصویری از روابط جاری و مناسبات ساری در زندگی آن ها. تماشاگر برای پی‌گیری روابط مجبور است به فیلم‌ساز تکیه کند، و فضا در اختیارش قرار نمی گیرد برای پی‌گیری خودش.

 توجه دوم:

فیلم در زاهدان بلوچستان می گذرد و فیلم‌ساز برای نمایش گذر زمان یا ایجاد فاصله میان صحنه ها از تصاویر شهر استفاده می کند. برای خودم وقوع این اتفاق و این شکل رابطه  زناشویی در این خطه و این شهر جالب و غریب است. آدم ها و جغرافیا و فرهنگ روابط اطراف رضا و فرزانه اما ویژگی ای را عیان نمی کند و می تواند هر شهر و خطه  دیگری از ایران را هم به چشم و ذهنمان متبادر کند. حتی نسبت سببی و نسبی خود رضا و فرزانه با این خطه و این شهر هم در فیلم مشخص نمی شود. فضای زیست جغرافیایی و فرهنگی رابطه  این زن و شوهر موضوع فیلم نمی شود. ذهن های تودرتو و پیچیده  این زن و شوهر به کجا گره می خورند؟ مهم و پرتاثیر و برانگیزاننده است پی‌گیری نقش این فضا برای این رابطه، که پی گرفته نمی شود.

 توجه سوم:

هم رضا و هم فرزانه فعال اجتماعی‌ اند و در انجمن هایی مدنی شرکت فعال و حتی تعیین کننده دارند. درباره رضا، آن هم از باب گرفتار و مشغول بودنش با کار انجمنی و غافل شدن از خانواده، این موقعیت اجتماعی او موضوع می شود، اما از روابط کاری و اجتماعی فرزانه هیچ نمی بینیم، و طلبی که برانگیخته می شود و جواب نمی گیرد، نسبت کار اجتماعی شخصیت های فیلم با رابطه  زناشویی شان، و نقش و تاثیر مناسبات و شخصیت حضور در چنین انجمن هایی، بر این مقطع حساس از زندگی آدم  هاست. این بستر و رابطه هم دیده و کار نمی شود در فیلم. هر بیان احوالی در فیلم، از سوی رضا یا فرزانه، که نزد دیگری است و در مناسباتی بازتر، نگاهی بازتر به رابطه  آن ها را هم با خود می آورد.

 توجه چهارم:

مثل همیشه همه جدایی  های زناشویی،  وضعیت حاشیه (بچه ها) از متن (زن و شوهر) پیچیده تر و درونی تر است. در سر کردن با بچه ها، که راحت نیست و مهم است اما، سرنخ ها و نشانه های بیشتر و گویاتری از رابطه اصلی می شود پیدا و عیان کرد. در این جا می شود کمتر شنید و بیشتر دید. برخلاف وضعیت فعلی فیلم که زن و شوهر مدام از وضع خود و آن دیگری توضیح آشکار می دهند و چه پرتکرار هم. بچه ها در حاشیه  نگاه و توجه فیلم‌ساز مانده اند و هر بار می بینیمشان، چسبیده به پدر یا مادرند. به چشم فیلم‌ساز و دوربین ننشسته اند.

 توجه پنجم:

رسوخ به حریم رابطه  یک زن و شوهر، در مقطعی این قدر حساس از زندگی شان، آن هم در جامعه ای دور و کمتر شناخته، خودش یک موقعیت یکّه و خاص فیلم مستندی است، که کمتر به دست آمده و کار شده است در سینمای مستندمان. موقعیت های یکّه می تواند جولانگاه ذهن و اندیشه  فعال و خاص  بین و مواجهه گر فیلم‌ساز، و سکوی پرش به دستامدهای یکّه بشود، و می شود هم سوار بر رابطه  فیلم‌ساز و موضوع شود، فیلم‌ساز شوق زده را تخت بند و اسیر خود کند و جای ایده و رویکرد و نگاه و توجه خاص او را بگیرد. یاسر خیر آن قدر حرفه ای و کاربلد فیلم‌سازی هست که شوق و ذوق افزوده سوار کار نکند، دوربینی نرم و همراه را به تماشای آدم های پیش رویش بنشاند، تدوین مواد و ملاط تصویری را جدی بگیرد و ریتم و حد رابطه با موضوع را رعایت کند و حرکت گام به گام برای قصه گویی فیلمش تدارک ببیند؛ اما این همه، و حرفه ای گری فیلم‌ساز نمی توانند فضای خالی یک مشاهده  درگیر – یا مواجهه  جانانه – با زیروبالای عین و ذهن شخصیت هایش را پر کنند و جهان یکّه  این حریم پذیرا را به جهان یکّه  رازگشایی های تودرتو در لابه‌لای این رابطه و این کشاکش ذهنیت ها بالا بکشد.

یک تصویر رضا در زیر آب استخر چقدر بیان‌گرتر است از این/ همان گویی های مدام زن و شوهری در فیلم.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

 

hotnewsفرهنگ و هنر5 سال پیش • dahio.com • 55



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها