اگر در ماههای اخیر به بحرانها و حوادث اطراف کشورمان به دقت نظر کنیم می توان اینگونه برداشت کرد اگرچه این رویدادها گوناگون به نظر می آیند ولی سرجمع اتفاقات آن می تواند به یک امر مهم ختم شود.
مدتهاست که موضوع اختلافات ایران و آمریکا در مسائل مهم منطقه ای از تحولات عراق و سوریه تا یمن و حاشیه خلیج فارس هر روز افزایش بیشتری دارد و اخبار تنش ها در حال شعله کشیدن است.
مدتهاست که مناقشات آمریکا با دولت جدید عراق رنگ و و بوی ضد ایرانی گرفته و دولت مصطفی الکاظمی در منگنه فشارهای واشنگتن برای گسستن روابط با ایران است. این سیاست در مسیر کمرنگ کردن حضور ایران در عراق و فشار به نیروهای مقاومت بویژه حشدالشعبی است که مدتهاست آمریکا با حیله های متعدد در صدد حذف آنان از پهنه سیاسی و امنیتی عراق است و بهانه آن نیز متهم نمودن شان به دست داشتن در حمله به منطقه سبز بغداد است که آمریکا بزرگترین سفارتخانه خود را مستقر کرده است در عین حال خالی کردن سفارت امریکا و کوچ آنان به شمال عراق به پیچیدگی بحران افزوده است.
موضوع فشار بر کشورهای کوچک و مرعوب حوزه خلیج فارس اگرچه در بیان کارشناسان منطقه با اهداف انتخاباتی برای ترامپ نشانه گذاری شده ولی در نهایت این اقدام می تواند به حضور فزاینده تل اویو در جغرافیای خاورمیانه در درازمدت بیانجامد برای همین صاحب نظران بر این باورند که افق نگاه باید به اهداف رژیم صهیونیستی از این روابط باشد نه شوهای تبلیغاتی انتخاباتی ترامپ که عمری کوتاه دارد.
مناقشه اخیر قره باغ بین آذربایجان و ارمنستان هم از جمله حوادثی است که ناگهان سربرآورد و به درگیری نظامی دو طرف انجامید. جالب اینکه باوجود اعلام بیطرفی تهران در این مناقشه باز سرزمین ما مورد اصابت گلوله قرار گرفت و حتی ایران به طرفداری و ارسال تجهیزت نظامی به یک طرف جنگ متهم شد. این در حالی است که تهران چند دهه است که برای حل مناقشه پا پیش گذاشته ولی طرفهای درگیر این مخاصمه هر دفعه بدلایل مبهم از حل مسئله طفره می روند.
این بحرانها را برشمردم تا اینگونه نتیجه گیری کنم که عده ای این عوامل را مراحل شکل گیری ابتدایی یک درگیری بزرگ در منطقه می دانند که احتمال دارد توسط کلیه مخالفین قسم خورده ایران شکل بگیرد ولی در مقابل عده دیگر براین باورند که این همه سروصدا برای ارعاب در منطقه برای بیرون کردن رقیب قدرتمند یعنی ایران از میدان بوده و نهایت این کشمکش ها تا انتخابات آمریکا به طول خواهد انجامید.
در هر صورت طرفداران هرکدام از دو گزینه فوق می توانند نشانه ها و فاکتورهای مختلفی برای ادعای خویش بیاورند ولی آنچه مهم است هوشیاری در میدان دیپلماسی و انتخاب برترین ها در مناقشات منطقه ای است چراکه در منازعات هزاران عامل می تواند در تصمیمات اثرگذار باشد ولی فهم درست تحولات و واکنش به موقع و حساب شده همیشه برندگان تاریخ را ساخته است.
امیدواریم این بار نیز چنین باشد.