روز ارتش جمهوری اسلامی ایران :
29 فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی ایران است، اما چرا این روز به نام ارتش شناخته میشود و هر ساله به همین مناسبت در شهرهای بزرگ کشور رژه نظامی برگزار میشود؟
در ایران علاوه بر 29 فروردین، روزهای دیگری نیز به نام ارتش است، 19 بهمن سالروز دیدار همافران با امام خمینی (ره) روز نیروی هوایی ارتش، 7 آذر سالروز اجرای عملیات مروارید روز نیروی دریایی ارتش و 10 شهریور سالروز تشکیل قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص) روز پدافند هوایی ارتش است. روز 29 فروردین نیز علاوه بر روز ارتش به عنوان روز نیروی زمینی ارتش هم شناخته میشود.
در گزارش زیر به بررسی دلیل نامگذاری روز 29 فروردین به نام روز ارتش میپردازیم:
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 57، بحث انحلال یا بقای نهادها و دستگاههای باقیمانده از دوره رژیم شاهنشاهی مطرح شد. یکی از این نهادها ارتش ایران بود. برخی افراد و گروهها با انگیزههای متفاوت مطرح میکردند که ارتش باید منحل شود. چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق که در جریان اعتراضات مردمی و درگیریها به پادگانها و مراکز ارتش ورود پیدا کردند و توانستند اسلحهها و تجهیزات بسیاری به دست آورند، از جمله این گروهها بودند.
این گروهها معتقد بودند که باید ارتش جدیدی تشکیل شود. چریکهای فدایی خلق ارتش جدید را “ارتش خلق” و سازمان مجاهدین خلق ارتش جدید را “ارتش بیطبقه توحیدی” پیشنهاد میدادند. چریکهای فدایی خلق اسفند 57 تجمعی برپا کردند که در پایان آن تجمع قطعنامهای صادر شد. در بخشی از آن قطعنامه آمده بود: «ارتش و دستگاههای عریض و طویل اداری که ستونهای رژیم وابسته به امپریالیسم بهشمار میروند، باید هرچه زودتر منحل شوند و ارتش نوین خلق و ارگانهای اداری نوین که پاسخگوی شرایط نوین هستند، به وجود آیند.»
همزمان با مطرح شدن موضوع انحلال ارتش از سوی برخی افراد و گروهها، یگانهایی از ارتش در کردستان و گنبد (ترکمن صحرا) مشغول مقابله با ناآرامیها و تجزیهطلبان بودند. تجزیهطلبان در گنبد، اعضا و وابستگان سازمان چریکهای فدایی خلق بودند. کومله و دموکرات نیز در غرب کشور به پادگانهای نیروی زمینی ارتش حمله میکردند که نخستین آن حمله به پادگان مهاباد در روز 1 اسفند سال 57 بود.
سرلشکر محمدولی قرنی که از ارتش شاه کنار گذاشته شده بود و در روز 23 بهمن 57 با حکم امام خمینی (ره) ریاست ستاد ارتش ملی اسلامی را برعهده گرفت، به ساماندهی ارتش پرداخت و به سرعت مشغول مقابله با ناآرامیها شد، اما حرف و حدیثها در رابطه با انحلال ارتش و اقدامات دولت موقت موجب شد که وی در تاریخ 6 فروردین سال 58 از سمت خود استعفا دهد و مدیریت ریاست وی در عمر 43 روزه به پایان برسد. اگرچه استعفای قرنی مورد پذیرش امام خمینی (ره) قرار نگرفت اما چند روز بعد مهندس بازرگان به او گفت که با استعفای او موافقت شده است.
در بخشی از نامه استعفای قرنی آمده بود: «معاون نخست وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب میداند بدون آنکه بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتی دارد و متأسفانه بدون اینکه حتی اینجانب را طرف مشورت قرار دهد، هر روز دستوراتی صادر مینماید که ارتش بایستی شاهد لطمهای دیگر بر روحیات افسران و افراد خود و افتادن مقداری سلاح و مهمات و مال و منال به دست افراد ناصالح و وابسته به خارجیان باشد و… وزیر دفاع بدون مشورت و نظرخواهی از اینجانب و خارج از وظایف خود میرود و از رادیو و تلویزیون و مطبوعات نسنجیده میگوید که سربازان فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودی که از ارتش با خون دل به سربازخانه ها کشانده بود، نگهداری سربازخانهها را رها کرده و به موطن خود میروند و شب هنگام عناصر تودهای وابسته به سیاستهای خارجی با کامیونها به سربازخانهها میروند و باقیمانده اسلحه و مهمات را بار کرده و به خارج از شهر میبرند… دولت بدون مشورت با ارتش و آگاهترین مرجع ارزیابی کردستان، نمایندگانی را به آنجا میفرستد که با ورود آنها و اولین سخنپراکنی که میکنند مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت میکنند و در جلوی همین هیأت فرمانده پادگان را گلولهباران میکنند.»
