بار دیگر بارشها باعث جاری شدن سیل خانمانسوز اینبار در استان سیستانوبلوچستان شد. سیل دیماه ۱۳۹۸ مناطق متعددی در نواحی ساحلی خلیجفارس از بندرعباس گرفته تا چابهار و قسمتهای جنوبی استان سیستان و بلوچستان در جنوبشرقی ایران را تحتتأثیر قرار داد.
در مقایسه با مناطق ساحلی، نواحی جنوبی استان سیستان و بلوچستان در شرق چابهار بیشتر از بقیه نقاط کشور تحتتأثیر قرار گرفت. در این گزارش براساس تحلیل مشاهدات ماهوارهای و ساختار زمینشناسی سعی میشود به زبان ساده، چرایی این اتفاق و مشابهت آن با سایر سیلهای ایران توضیح داده شود. اگر به تصاویر ماهوارهای قبل از سیل نگاه کنید به وضوح منطقه روشنی دیده میشود که تفاوت رنگ قابل ملاحظهای با منطقه مرتفعتر اطراف خود دارد. این رنگ سفید پهنه دشت سیلابی را نشان میدهد که در طول زمان بر اثر سیلابهای متعدد شکل گرفته است. طبیعی است که نمیتوان با سازههای دستساز بشر آنچه میلیونها سال شکل گرفته است را تغییر داد. اگر از جایی جلوی آب را بگیرید، شبکههای هدایت آب که بر اثر پستی و بلندی و نوع بستر شکل گرفته است، آسیب میبیند و در سیلهای بعدی بهطور فاجعهآوری انتقام خود را از ما میگیرد. تصویر شماره 2 وضعیت منطقه را در زمان وقوع سیلاب نشان میدهد. جریان پاییندست سدهای «زیردان» و «پیشین»، پس از سرریز شدن یا باز شدن دریچههای این سدها در پاییندست پخش میشود. شدت این جریان در پاییندست سد زیردان بیشتر است. عبور جاده فرعی کنارک-تربت در بستر رودخانههای فصلی، عامل تشدیدکننده خسارات سیل در پاییندست سد است.
مانع شدن جریانهای فصلی توسط سدها و سازههای جادهای غیرفنی به مرور عمق درهها و مسیلها را کم میکند و وقتی میزان آب از حدی بالاتر رفت یکباره وسعت زیادی تحتتأثیر قرار میگیرد. این همان اتفاقی است که ظاهرا در ادامه مسیر جریان پاییندست سد زیردان رخ داد و روستاهای بسیار زیادی تحتتأثیر جریان خروجی از سد قرار گرفتند. شدت آبگرفتگی در حد فاصل روستاهای «گرگیج» تا «کلانی بالا» بسیار زیاد است. براساس مشاهدات میدانی نگارندگان قبل از وقوع سیل، عبور جادههای متعدد غیراصولی در مسیل سیلابها در این مناطق میتواند نقش مهمی در تشدید خسارات ناشی از سیل داشته باشد. همچنین، همانگونه که مشاهده میشود، دایک آبخیزداری «کالدان» شکسته شده و یک جریان سیلابی پایین این دایک ایجاد شده است. شکسته شدن دایکها و هر مانع فیزیکی در مسیر سیل، همیشه همراه با افزایش انرژی سیل ناشی از مخلوط شدن گلولای و آوار و مصالح این سازههاست. ظاهرا بزرگتر کردن غیراصولی دایک کالدان توسط مردم محلی برای افزایش ذخیره آب، عامل تشدیدکننده فاجعه است. خوشبختانه در بخش پایینی این دایک روستاهای زیادی نبودند. در سیل 1380پارک ملی گلستان، شکست دایک مشابه در روستای «دشت» باعث خرابیهای گسترده شد. در آن سیل صدها نفر کشته شدند و بخش عمدهای از جنگلهای بهترین پارک ملی ایران نابود شد. متأسفانه هیچوقت پرونده آن در مراجع قضایی پیگیری نشد تا از دخالتهای غیرمسئولانه در شبکه هیدرولوژیکی کشور جلوگیری شود. براساس آنچه در سمت راست تصویر ۲ دیده میشود، جریانهای ناشی از سرریز خروجی یک سد در پاکستان در بزرگ شدن ابعاد فاجعه نقش داشته است. سد «کهیر» با پیشرفت فیزیکی ۸۵درصد سرریز داشت که با توجه به رفتار سدهای زیردان و پیشین، انتظار نبود حتی در صورت تکمیل نیز رفتاری متفاوت داشته باشد و در کاهش خسارات ناشی از سیل موفق عمل کند.
سدسازی چاره مهار سیلاب نیست
سؤال این است که آیا ساخت سدهای بیشتر یا افزایش ارتفاع سدها کمکی به کاهش خطر سیلاب در سیستان و بلوچستان یا دیگر نقاط ایران میکند؟ با توجه به نقشههای فوق و تجربیات سیل فروردین ۹۸ از نظر نگارندگان پاسخ به این سؤال سخت نیست. همانطور که اشاره شد و در تصاویر ماهوارهای هم به وضوح دیده میشود، سرریز حاصل از سدها دقیقا در همان منطقهای که به لحاظ تاریخی سیل آمده است، دوباره سیل ایجاد کرده است. با توجه به بایر بودن زمین در سیستان و بلوچستان (برخلاف منطقه گلستان که بهدلیل پوشش گیاهی نمیتوان رسوبات دشت سیلابی را به این وضوح در عکسهای ماهوارهای دید)، در تصاویر ماهوارهای پهنه دشت سیلابی از نظر زمین ساختی کاملا آشکار است. سیلهای فروردین و سیل اخیر نشان میدهد که نمیتوان با ادعای ساخت سد و ایجاد مخازن بزرگ کنترل سیلاب را سادهسازی کرد. اگرچه سدها میتوانند در بارندگیهای کوچک از وقوع سیل جلوگیری کنند، ولی در بارندگیهای شدید درگیر شدن عوامل متعدد باعث تشدید و فجایع ناشی از سیل میشوند. باید توجه داشت هرقدر که مخازن بزرگتر و تعداد آنها بیشتر شود، مدیریت آنها در اقلیمهای خشک و نیمهخشک و تحت شرایط خاص آبوهوایی سختتر شده و چه بسا سرریز یا شکست احتمالی آنها با توجه به ساخت و سازهایی که در بستر و حریم رودخانهها صورت گرفته، منجر به بروز فاجعههایی بهمراتب وحشتناکتر و دردناکتر از آنچه تا به حال دیدهایم، شود. نیاز جدی امروز ما برنامهریزیهای جدید و راهکارهای نوین مطابق با شرایط اقتصادی – سیاسی جوامع محلی جهت همزیستی با تغییرات آبوهوایی است. به جرأت میتوان گفت که این همزیستی صرف تکیه بر سدسازی محض و ایجاد مخازن بزرگ آن هم در چنین شرایط آبوهوایی هرگز امکانپذیر نیست. سدها پروژههای بسیار بزرگی هستند که ساخت آنها گاه دهها برابر بودجه عمرانی کل یک استان را میبلعد.
پرهیز از بهانههای سدسازی
با کمترین هزینه و اصلاح سبک زندگی میتوان کاری کرد که مردم در معرض فاجعه قرار نگیرند و از نعمات باران برای زندگی پایدار بهرهمند شوند. سیل در بسیاری از دشتهای ایران بهدلیل شستوشوی شوری خاک، رسوب خاک مغذی در پایین حوضههای آبریز، ایجاد پوشش گیاهی در کانونهای ریزگرد، پر کردن تالابها و از همه مهمتر تقویت سفرههای آبهای زیرزمینی نعمت است. این سیل و سیلهای مشابه مانند دشت گلستان نشان میدهد که حفظ ساختار دشت سیلابی و آبراهههای طبیعی ضرورت دارد. دخالتهای گسترده مانند ساخت سدهای بزرگ تأثیرات عمیقی بر ساختار دشت میگذارد که محاسبه آن برای هیچ مهندسی ممکن نیست. مهندسان سد فقط میتوانند در مورد استحکام سد، محل سد، حجم آب ذخیره شده و موارد اینچنینی نظر دهند. آنها هیچ قدرت و اختیاری در تعیین میزان بارندگی، شدت، مکان و زمان آن ندارند. حوضه آبریز مانند اجزای بدن یک موجود است. اگر در بخشی از بدن مثلا با تغییر جریان خون در قلب یا کبد و کلیه تغییرات اساسی ایجاد شود، کل بدن آسیب جدی دیده و ممکن است باعث مرگ شود. لذا لازم است دستگاههای مسئول با پرهیز از بهانه سدسازی بیشتر بعد از هر سیلی از خرابتر شدن اوضاع جلوگیری کنند. جامعه بهشدت منتظر گزارش بررسی سیلهای بهار 1398است و تا زمانی که هنوز نتیجه این گزارش منتشر نشده است، مسئولان و شرکتهای ذینفع نباید از نسخه سد درمانی برای کنترل سیل استفاده کنند؛ چون پنهان نیست که منافع کلان این پروژهها میتواند مهمترین انگیزه برای چنین نتیجهگیریهایی بعد از هر فاجعه باشد. کشور در تحریم شدید، شرایط بسیار سخت اقتصادی دارد و باید نهادهای نظارتی دست شرکتهای سدسازی و حتی خودروسازها را از دست بردن به تتمه صندوق دولت برای ادامه سیاستهای ناپایدار کوتاه کنند. از همه مهمتر انجام دقیق پژوهشهای مستقل و تدوین گزارشهای فنی توسط افراد غیرذینفع، مهمترین پیشنیاز شناخت علت حادثه و درسآموزی از فجایع طبیعی و غیرطبیعی همچون سیلاب سیستان و بلوچستان است.
* یادداشت بالا به صورت مشترک به قلم حسین آخانی، متخصص پوشش گیاهی مناطق خشک و همچنین مهدی معتق، استاد مرکز تحقیقات علوم زمین آلمان تهیه شده است/ منتشر شده در روزنامه همشهری.