خانوادهٔ مامقانی را باید یکی از خوشنام ترین خاندانهای روحانیت شیعه دانست. آیه الله شیخ محمد حسن مامقانی از علمای چهارگانه نجف بشمار آورده اند. او شاگرد شیخ انصاری بود. پس از درگذشت آیه الله میرزا حسن شیرازی، شیخ مامقانی هم در معرض زعامت شیعه قرار داشت. خبرگان در باره او چنین نظر داشتند که حتی اگر او را اعلم زمان ندانیم، نمیتوانیم او را زاهدترین و با ورعترین انسان دورانش به حساب نیاوریم.
از ویژگیهای ممتاز شیخ محمد حسن آن بود که از وقتِ خود، نهایت بهره را میبرد. نقل شده که روزی او را میبینند که نیمی از سرش را تراشیده و نیم دیگرش باقی مانده بود. او را به وضعیت سرش آگاه میکنند، به گمان آنکه وی آگاه نیست و خبر ندارد. امًاشیخ محمد حسن میگوید: «خبر دارم. سلمانی نصف سرم را تراشید، ولی برای اصلاح سرِ فرد دیگری رفت تا پس از مدتی باز آید و اصلاح سرم را به پایان رساند. من دیدم کار در این روزها زیاد است و معطلی من هم وجهی ندارد و صبر کردنم بدون هیچ دلیلی برابر با فوت عمر است، لذا بیرون آمدم تا به دنبال کارهایم بروم».
این روحیهٔ اعجابانگیز او، وجه ممتاز خانوادهٔ مامقانی است.
آیه الله شیخ عبدالله مامقانی فرزند آیه الله محمد حسن بود. وی نیز به مانند پدر، دلبستهٔ بهرهگیری از اوقات خود بود. او تمام ایام سال را به تدریس و تحصیل اشتغال داشته و فقط روز عاشورا را تعطیل میکرده است. وی موفق شده بود دورهٔ سطح حوزه را در دو سال و نیم به پایان برساند. خود وی نقل کرده است: چون در زمان تحصیل دروس سطح، عادت به تحصیل در تمام سال – جز روز عاشورا- داشتم، زمانی که به درس پدر حاضر شدم، تعطیلات محصلین را بیش از حد یافتم، لذا خُلقم تنگ میشد و گریه میکردم. پس به ناچار مطلب را به استادم شیخ حسن میرزا عرض کردم، ایشان مرا امر به تألیف و تصنیف کرد و فرمود: مطالعه در تمام طول شب و روز سبب کسالت و تنگی خلق میشود. به خلاف نگارش. بهتر است که به نگارش روی بیاوری. این توصیهٔ استاد سبب میشود که آیه الله حاج شیخ عبدالله مامقانی در همان اوان نوجوانی دست به قلم ببرد و اقدام به نگارش کند.
وی مفصلترین کتاب خود را در ۱۹ سالگی به پایان برد. کتاب «منتهی المقاصد الأنام فی نکت شرایع الإسلام» کتابی بود در فقه. چند جلد از این کتاب مفقود شده است. آیه الله شیخ عبدالله گفته است که برخی از جلدهای این کتاب سرقت شده است. شیخ عبدالله مامقانی ادعا کرده که اگر تمام آنچه را که نگاشتهام جمعآوری شود، همانا سه برابر کتاب جواهر الکلام میشود. کتاب جواهر الکلام ۴۳ جلد است.
گرایش اصلی شیخ عبدالله مامقانی اما به علم رجال بود. وی کتاب «تنقیح المقال فی أحوال الرجال» را در این علم نوشت. این کتاب، آخرین اثر مرحوم مامقانی بود. گفته میشود این کتاب، مفصلترین و جامعترین کتب رجالی شیعه است. بسیاری از فقها این کتاب را ستودهاند.
شیخ عبدالله مامقانی ادعا کرده است که اهل تحقیق با دسترسی به این کتاب، از مراجعه به کتب پیشین بینیاز میشوند. مدت تحقیق و تهذیب و چاپ این کتاب از سه سال تجاوز نکرده بود. هیچ عالم رجالی چنین توفیقی نداشته است و این از بابت پر کار بودن شیخ عبدالله است. هر چند که وی، عنایات ویژه ائمه را نیز علت این امر دانسته است. او میگوید یک شب هنگام نوشتن، به کتاب تهذیب شیخ طوسی احتیاج پیدا کردم. هر چقدر فکر کردم این کتاب را در این وقت شب کجا پیدا کنم فکرم به جایی نرسید. در همان حال دلم شکست و اشکم جاری شد. به امام زمان(عج) متوسل شدم و عرض کردم، سیدی! من برای شما زحمت میکشم و این کار مال شماست. پس شما باید به من کمک کنید. ناگهان گویا به من الهام شد که در میان کتابهای پاره و اوراق باطلهای که در گوشه طاقچه اتاق بود بگردم. با اینکه قبلا چندین بار آنها را زیر و رو کرده بودم و حتی احتمال هم نمیدادم که مطلوب من آنجا باشد. بلافاصله از جا برخاستم و مجددا آنها را جستوجو کردم. ناگهان به نسخهای از کتاب تهذیب برخوردم که با خط بسیار جالبی نوشته شده بود. فوری آن را برداشتم و مورد استفاده قرار دادم. آن کتاب چند روزی نزد من بود و مطالب آن را مورد استفاده قرار دادم. بعد از پایان کارم آن کتاب ناپدید شد و هر چه گشتم آن را نیافتم.
شیخ مامقانی در توصیهای به فرزندش آیه الله شیخ محی الدین ، مقام حرمت نهادن بر امام حسین(ع) را اینگونه بازمیگوید: … من از زیارت امام حسین(ع) و برگزاری مجالس عزاداری بر او کراماتی دیدهام که عقلها را شگفتزده میکند و کمترین چیزی که من از انجام این امور دیدم آن بود که هر بار پس از زیارت امام حسین(ع) گشایش در امور زندگیام و افزایشی در زندگی اقتصادیام مشاهده کردم هر چند آنچه در نزد خداوند است بهتر و بادوامتر است.
وصیتنامهٔ شیخ عبدالله مامقانی از متون اثرگذار روحانیت شیعه است. این وصیتنامه در سالهای اخیر نیز مورد توجه طلاب و فضلای حوزههای علمیه قرار گرفته است. آیت الله بهاء الدینی، بارها خواندن این وصیتنامه را به دیگران توصیه میکرد. در برخی از مدارس علمیه نیز کرسی تدریس این وصیتنامه برقرار شده است. شیخ عبدالله مامقانی در این وصیتنامه از تجارب شخصی خود سخن گفته است. وی تأکید کرده که آنچه را میگویم، نه به واسطهٔ اقوال دیگران، بلکه به تجربهٔ شخصی دریافتهام. وی عمل به این وصیتنامه را مایهٔ سعادت دنیوی و اخروی دانسته است و عدم اجرای مفاد این وصیتنامه را از سوی خانوادهاش مایهٔ عاق شدن آنها برمیشمرد و مینویسد: امیدوارم همهٔ فرزندانم تا زمانی که نسلشان ماندگار است و دیگر برادران دینیام، آن را به کار بندند و از یکایک بازماندگانم خواستار آنم که در هر هفته و یا هر ماه یک بار آن را مرور نموده و به گونهای به آن پایبند باشند که همه این موارد ملکهٔ آنان گردد. و اگر چنین نکنند از سوی من عاق خواهند شد و پیداست که در این صورت رستگاری و خیر نخواهند دید.
شیخ وصیت نامه خود را خطاب به فرزندش محی الدین ، نگاشته است .
آیه الله محیالدین مامقانی فرزند آیتالله عبدالله مامقانی، نویسنده برجسته و صاحب کتاب تنقیح المقال و نواده آیتالله العظمی محمدحسن مامقانی، از مراجع نجف، در صفر 1340ق در نجف به دنیا آمد. دروس عالی حوزه را نزد آیات سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و میرزا باقر زنجانی فرا گرفت و پس از رسیدن به رتبه اجتهاد به تربیت شاگردان و تدریس در حوزه نجف پرداخت.
وی ازآیات آقا بزرگ طهرانی، سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله مرعشی نجفی و شیخ محمدحسین آل کاشفالغطاء اجازه روایت داشت.
در سال 1390ق با فشاری که حزب بعث عراق بر حوزه نجف وارد کرد به اجبار راهی تهران شده و به تدریس فقه و اصول در مسجد ارک مشغول گردید. مدتی بعد به قم هجرت کرده و تمام وقت خویش را به تصحیح تنقیح المقال، دایرهالمعارف بزرگ رجالی شیعه نوشته پدر خود اختصاص داد. حاشیه بر شرح تجرید علامه حلی، حاشیه بر رسائل شیخ انصاری، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، حاشیه بر مرآت الکمال و حاشیه بر مرآت الرشاد از دیگر آثار این عالم شیعی است.
او نیز همچون نیای والا تبارش ، همواره دست به قلم بود ولحظه ای را در این راستا ، درنگ نمی نمود. توفیق دیدار وتشرف به حضور این بزرگ را نخستین بار در نوجوانی ، در بیت مرحوم آیه الله العظمی سید محسن حکیم به همراه پدر شهیدم آیه الله حاج شیخ احمد أنصاری داشتم . وی در آن هنگام یکی از بازوهای توانای این مرجع بلند آوازه دوران بشمار می آمد.
از آن پس در قم ،فراوان به حضور این فقیه خستگی ناپذیر وپرکار ودست به قلم ،در خانه اش در صفائیه ودر کتابخانه ومحلً کار او رسیده وحضورش سراسر بهره از علم وأدب وتواضع وپند بود.
چهره خندان همراه با تواضع وفروتنی او را هیچگاه از یاد نمی برم.
بیاد دارم در آخرین دیدارم با این بزرگ مرد ، که خود تندیس اخلاق وتواضع بود ، در بیمارستانی در قم بود. در کنار تخت او بودم وإصرار داشت که در آن شرایط ، پای مبارک خود را در برابرم جمع کند !! که مبادا …
پندها وتوصیه های خود را گاه در قالب طنز وخنده بیان می نمود.
آیتالله محیالدین مامقانی صبح روز سهشنبه، ششم جمادیالثانی 1429 در آستانه نود سالگی در قم درگذشت. در واپسین لحظات شستشوی پیکر پاک این بزرگ مرد ، توفیق حضور داشته ووظائفی را به عهده گرفتم. سرانجام پس از تشییع گسترده در قم ونجف أشرف ، پیکر پاک این روحانی خستگی ناپذیر در جوار مرقد کمیل بن زیاد نخعی کوفی ع ، از تابعین ویاران برجسته امیر المومنین ع وامام مجتبی ع آرام گرفت.
گفتنی است از آنجا که صحن وسرای کنونی این بارگاه در سال ۱۳۹۰هجری از سوی مرحوم پدرم شهید آیه الله انصاری مورد توسعه وساخت قرار گرفت وخانه آخرت خویش را در آن ساخته ووصیت نمود که پیکرش را پس از وفات در این مکان مبارک بخاک سپارند ، لیکن دست تقدیر ، او را دژخیمان بعثی به شهادت رسانیده واز مزار پاکش هیچ نام ونشانی در دست نداریم ! از این رو ، خانه آخرت وقبر ساخته پدر ، نصیب اینجانب شد که در فاصله چند متری از این مکان ودر مجاورت بزرگانی همچون مزار حضرت کمیل از سویی وآیات ساعدی ومامقانی از سوی دیگر ،قرار دارد، که بر این توفیق همجواری در خانه واپسین خود ، بر خویش می بالم وامید آن دارم که از رشحات معنوی پیکر پاک بخاک خفته این بزرگان بهره مند باشم.
روح پر فتوحش شاد ویادش گرامی باد.