سینماسینما، ارسیا تقوا
مستندی مربوط به دوازده سال قبل که پیرزنی ۹۵ساله را نشان میدهد که در خانهای کوچک و محقر به تنهایی زندگی میکند. عمده فیلم بر مونولوگهای او استوار است. از ابتدا معلوم میشود که این زن از تبار قاجار و فرزند عبدالحسین فرمانفرما بوده، سیاستمداری قدرتمند که پشتپردهی بسیاری از اتفاقات مهم اواخر قاجار و اوایل پهلوی اول بوده، میگویند علی حاتمی نقش خان مظفر (عزتالله انتظامی) را از او الهام گرفته است، همین طور اسم محلهی فرمانیه را وامدار ایشان میدانند. فیلم از الگوی معینی برای پیشبرد قصهاش بهره نمیگیرد، زبان و لحن یکدستی هم ندارد حتی به نظر میرسد جز یک همنشینی چندروزه با مریم فرمانفرما، فیلم طرح و برنامهی دیگری ندارد.
اما این فیلم ساده از لابهلای همین گفتگوهای به ظاهر معمولی چهرهی زنی را نشان میدهد که پای باورهایش سختترین شرایط را تحمل میکند. او میتوانست به عنوان دختر اشرافی فرمانفرما حتی با اندک ماندهای از ثروت سرشار پدری زندگی بسیار راحتتری داشته باشد ولی او انتخاب میکند که برای حزب توده و همسرش از همه چیزش دست بشوید. قبل از انقلاب آواره اروپای شرقی میشود و بعد از انقلاب با شوهرش کیانوری سالها به زندان میافتد. حیرت اینجاست که زنی در آستانهی صدسالگی، در خانهای دلگیر، با فیلمسازهایی که ظاهرا انس چندانی هم به او ندارند، با همان حرفها و باورهای معمولی یک باره در منظر تماشاگر متفاوت میشود و به شکلی منحصر بهفرد فارغ از همهی ارتباطات و مراوداتش با بسیاری از مشاهیر نسَبی و سببی (فرمانفرما، مصدق، نصرتالدوله، صادق هدایت، رهی معیری، کیانوری) اوج میگیرد. گمان میکردم زمانی که میخواهد از سختیهای زندان بگوید همهاش گله خواهد بود و شکایت ولی او جوری از آنها که در سن هفتادسالگی ده سال آزادیش را گرفتند صحبت میکند که حیرت میکنیم از این همه رحمانیت و علو طبع. صداقت و فروتنی او نشان میدهد که در این واپسین روزهای زندگی دلیلی برای مجیزگویی دیگران ندارد با این حال با روحیهای فارغ از حقد و کینه و آرامشی عجیب بدون هیچ لحنی که نشان خشم فروخوردهای باشد خود را برای مرگ قریبالوقوع آماده میکند. اینجوری حتی آن قرص و دواهای گوشهی کتابخانه هم معنا پیدا میکند و لنگزدنهایش به دنبال سختیهای زندان تکاندهنده میشود.
این مستند یک ساعته را ببینید و فراسویِ تماشای یک شاهزاده اشرافیِ قجریِ چپگرا، انسانی منحصر به فرد و آرمانگرا را هم ببینید که برای انتخابش چنان ارزشی قائل است که در این راه آوارگی و زندان و حصر با همه مشقاتش در نگاه او عادی و طبیعی به نظر میرسد.
چه این فیلم را سفارشی بدانیم وچه ساخت فیلم را سطحی تلقی کنیم نمیتوان منکر دیدار با شخصیتی شیرین، مقاوم، خاص و منحصر به فرد با آرزوهایی بزرگ در این فیلم شد. از این رو باید تشکر کرد از آنها امکان ملاقات ما با زنی را فراهم کردند که در واپسین لحظههای عمر بیکینه بود و نفرت. مصدق در سال ۱۳۴۴ و به دنبال مرگ همسرش در نامهای به مریم فیروز نوشته بود: این است وضع زندگی اشخاصی که یک عقیدهای دارند … عبارتی که برای وصف حال مریم فیروز هم کاربرد دارد.
این مستند عجیب را با دو هزارتومان از هاشور ببینید و لذت ببرید از تماشای ثبات قدم یک پاکباز عاشق .