رسانه ملی علاوه بر آنکه میتواند مهمترین رسانه جمعی برای آموزش و تربیت باشد به نوعی ویترین سلیقه یک ملت است و بهتر است به جایگاهی برای نمایش خشم پنهان مجریان تبدیل نشود.
سینماسینما، عطیه موذن: وسعت یک اتفاق کوچک گاهی آنقدر بزرگ است که می تواند یک محیط و یا حتی فرهنگ را تحت تاثیر قرار دهد. اشتباهات کوچک رسانه ای هم از این دست هستند و گاهی دایره تاثیرگذاری آنها میتواند آنقدر فراتر رود که بخشی از ارزش ها، عرف و یا هنجارها را تغییر دهد. در این میان دیگر نمی توان از یک اتفاق کوچک رسانه ای یاد کرد بلکه باید نگران دامنه ای از تغییرات در الگوی فرهنگی جامعه ای بود که تحت تاثیر آنچه از رسانه ها می بیند، رخ می دهد.
صدا و سیما رسانه ای است که به گفته مدیرانش بخش مهمی از سبد کالای فرهنگی کشور را تامین می کند. رسانه ای که خیلی راحت در دسترس ۸۰ میلیون مخاطب قرار دارد و یک اتفاق آن می تواند بعد از فروکش کردن حاشیه ها و موج واکنش های رسانه ای و مردمی به مرحله جدیدی از تغییر در فرهنگ بینجامد؛ مساله ای که بیش از هرچیز مدیران بزرگترین سازمان رسانه ای کشور باید متوجه آن باشند و براساس همین حساسیت ها بدانند که چه کسانی را در مقابل قاب این جعبه جادویی می نشانند و یا حتی چه کسانی را در پشت صحنه برنامه ها به مدیریت اتاق فکرها در شبکه (اگر وجود داشته باشد) می گمارند.
مرتضی میرباقری معاون سیما هر بار از آمار بالای مخاطبان رسانه ملی خبر می دهد اما باید دید آیا به میزانی که روی این آمار تاکید می شود روی به کار گرفتن مدیران متخصص، مجریان کاربلد و با درایت و همه آنچه که در برنامه های زنده و تولیدی در مقابل دیدگان جمعیت ۸۰ میلیونی کشور قرار می گیرد هم تاکید می شود؟
مخاطب ممکن است روی آنتن شاهد اتفاقاتی باشد که آنها را از چشم مجریان سیما ببیند اما شاید مساله اصلی پشت صحنه این رخدادها است به این مفهوم که نبود تهیه کننده، کارگردان و سردبیران باسواد باعث بروز اتفاقات جلو صحنه می شود. شاید نبود نظارت های محتوایی بر رویکرد آنچه روی آنتن اتفاق می افتد و یا حتی رقابت مجریان در ارایه قدرت نمایی و یا در مراحل بعد خودنمایی و خودخواهی تهیه کنندگان و برنامه سازان باشد که حاشیه های این روزهای رسانه ملی را رقم می زند.
اتفاقی که در شبکه شما بین آرش ظلیپور مجری برنامه «من و شما» و مسعود فراستی منتقد سینما رخ داد مناقشات بسیاری را به وجود آورد و موجی از واکنش های رسانه ای و مردمی را در برداشت که از رفتار یک مجری جوان در برابر یک منتقد پیشکسوت به عنوان مهمان برنامه سخن گفتند؛ رفتاری که جای نقد بسیار داشت و از حداقل المانهای حرفهای اجرا برخوردار نبود. برخورد مجری، برنامه ساز، داور یک مسابقه و یا … با «مهمان» و «شرکت کننده مسابقات» و در نظر نگرفتن «شأن» این مهمان رویکردی است که پیش از این هم در کنش و واکنش های غیرمحترمانه روی آنتن تلویزیون دیده شده است این رفتار که در برنامه های تلویزیونی مجری و برنامه ساز که تریبونی در دست دارند به نقد غیرحرفه ای و غیراصولی مخاطب و در واقع تخریب وی با کلمات توهین آمیز بپردازند فقط به همین یک بار منحصر نشده است.
چندی پیش نیز فیلمی از برنامه «دستپخت» که یک مسابقه آشپزی است در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که در آن داور مسابقه غذای شرکت کننده را لایق سطل زباله میدانست. این داور بعدا در گفتگویی عنوان کرد که عذرخواهی نمیکند چون ترجیح میدهد شاگرد خوبی تربیت کند!
در فیلمی دیگر که باز در فضای مجازی بسیار به اشتراک گذاشته شد قسمتی از مسابقه «برنده باش» با اجرای محمدرضا گلزار دیده میشود که در آن برنامه گلزار با اصرار از شرکت کننده مسابقه میپرسد برای پنج میلیونی که از این مسابقه برده است چه برنامهای دارد و دیالوگ هایی رد و بدل می شود که در نهایت شرکت کننده می گوید، میخواهد قسط هایش را بپردازد. جواب گلزار در این برنامه هم، نشان دهنده نحوه دیگری از رفتار است که در آن «شأن» مهمان مقابل مجری زیر سوال میرود که این اقدام حتی واکنشهای منتقدانه کاربردان فضای اجتماعی و طرفداران این سوپراستار سینمای ایران را به دنبال داشت.
از این نمونه رفتارها در تلویزیون پیش از این هم دیده شده و هر بار مخاطبان را به خشم و واکنشهای چند روزه واداشته است اما اثری که بر جای میماند بسیار بیشتر است و حتی تکرار آن انگار در راستای رشد مجری سالاری، برخوردهای جسارت آمیز و جدلی برای نمایش نوعی قدرت است که همچنان که گفته شد می تواند ریشه ای در پشت صحنه داشته باشد.
در این گزارش سراغ دبیر شورای نظارت بر صداوسیما و چند تن از استادان دانشگاه در حوزههای مختلف رفتیم تا نظر آنها را نسبت به تکرار این کنشها در رسانه ملی بدانیم.
تذکر قبلی شورای نظارت به ظلیپور و چند مجری دیگر
محمدحسین صوفی دبیر شورای نظارت بر سازمان صداوسیما نیز درباره افزایش فرهنگ جسارت به مخاطب و مهمان در برنامههای صداوسیما بیان کرد: ما هم این رفتارها را تایید نمیکنیم و حتی با موارد اندکی که رخ داده است برخورد کرده ایم اما اینطور نیست که بتوانیم بگوییم این مساله تبدیل به یک فرهنگ شده است.
وی افزود: زمانی میتوانیم، بگوییم یک روند دارد، اتفاق میافتد که شاهد تعداد زیادی از این اتفاقات باشیم. ما در شبکههای رادیویی و تلویزیونی مجریان بسیار زیادی داریم که اکثرا هم با سابقه و با سواد هستند و در میان این تعداد تنها شاهد اندک تخلفاتی بودیم که حتما هم با این متخلفان توسط سازمان صداوسیما برخورد میشود.
دبیر شورای نظارت بر سازمان صداوسیما درباره نبود فرهنگ عذرخواهی توسط افرادی که مرتکب این خطاها شدهاند مثل داور «دستپخت» و بیاحترامی او به شرکتکننده یادآور شد: در رادیو و تلویزیون مسئول یک برنامه تهیهکننده است و در آن برنامه تهیهکننده به جای داور عذرخواهی کرد.
صوفی درباره نظارت بر رویکرد مجریان در تلویزیون گفت: وقتی که شما تخلفی را مشاهده میکنید، معنایش این نیست که نظارتی وجود ندارد. نظارت یا به صورت مردمی است یا از طرف نهادهای قانونی و یا نهادهای درون سازمانی و در حال حاضر هر سه نظارت در سازمان صداوسیما وجود داد و فعال است.
وی اضافه کرد: شورای نظارت گزارشهای مشروحی از این تخلفات تهیه میکند بهطور مثال همین مورد اخیری که در شبکه شما رخ داده است با متخلفان این موضوع چه از طرف شبکه و چه از طرف سازمان صداوسیما برخورد انجام شده و حتی بنده اطلاع دارم که برخوردی که با مجری برنامه شده بسیار سختتر از برخوردی است که در رسانهها منتشر شده است. البته چند ماه پیش نیز شورای نظارت در مورد رفتار نامناسب این مجری و یکی دو نفر دیگر، گزارش مشروحی را برای سازمان صداوسیما ارسال کرده بود که منجر به تذکر به این افراد هم شد.
صوفی اظهار کرد: هر کسی در صداوسیما تخلفی انجام دهد قطعا با آن برخورد میشود و قطعا رسانهای خوب است که تخلفاتش به صفر برسد با این حال دیکته نانوشته غلط ندارد و در این حجم زیادی که برنامه پخش میشود به نظرم این مسایل پیش میآید. از طرف دیگر باید تاکید کرد که اگر نظارت قوی از طرف شورای نظارت بر صداوسیما نبود، مشخص نبود که این تخلفها چقدر بیشتر میشد.
مجریان تلویزیون، ویترین سلیقه یک ملت هستند
اکبر عالمی از مجریان قدیمی تلویزیون درباره اهمیت اجرا و تاثیرگذاری مجری روی مخاطب گفت: مجریان برنامههای تلویزیونی، ویترین سلیقه یک شبکه و حتی یک ملت هستند به این معنا که اگر ما زبان ملت را ندانیم و مثلا تلویزیون کشوری خارجی را تماشا میکنیم از زبان بدن، پوشش، دکوراسیون و… به سلیقه آن ملت پی میبریم.
وی ادامه داد: منش یک مجری رسمیت میطلبد و قرار است به فرزندان حافظ، سعدی، مولانا و نظامی سلیقه سخن گفتن یاد دهد و ما هویت خود را در این آب و خاک از چنین شاعرانی دریافت میکنیم.
این مجری قدیمی صداوسیما با اشاره به مخاطب فراگیر تلویزیون عنوان کرد: صد سال پیش بهترین نویسندگان کره زمین آرزو داشتند بیش از هزار مخاطب در برابر آنها باشد و امروز ضعیفترین و کممخاطبترین شبکههای تلویزیونی حداقل پنج میلیون مخاطب دارند.
وی با اشاره به حضور خود در تلویزیون متذکر شد: من همواره با یک ترس مقدس در تلویزیون حضور پیدا کردهام، این ترس مقدس و تعهد مجری باید همیشه حفظ شود و نباید احساس کنیم که تلویزیون ملک طلق ماست.
این استاد دانشگاه درباره ساختارشکنی توسط مجریان تلویزیون بیان کرد: گاهی مجری میخواهد نوآوری داشته باشد و یا نوعی جدل در گفتگو ایجاد کند اما اگر همه برنامههای هاردتاک را هم تماشا کنید با نوعی عقلانیت، شعور، دانش و درایت توام است نه با توهین به ساحت مهمانی که به برنامه دعوت کردهاند.
این گوینده با تاکید بر آداب سخن گفتن توضیح داد: اینکه میگوییم مودب حرف بزنیم مبادا تفسیر شود که مقدس و رسمی سخن گوییم و یا مانند استادان ادبیات واژگان را ادا کنیم بلکه برنامه تلویزیونی میتواند صمیمی باشد اما از توهین به دور باشد. ما اکنون مجریانی در تلویزیون داریم که فقط اعتماد به نفس دارند و از سواد و بیان و زبان بدن بهرهای ندارند. برخی از این مجریان حتی نحوه پوشش را نمیدانند و من مردانی را میبینم که در کسوت مجری کت و شلوار براق میپوشند در حالیکه مجری باید پوششی متعارف داشته باشد و این پوششها یک نوع اعوجاج محسوب میشود.
رابطه مهمان و میزبان در یک برنامه مطرح است نه جنگ!
مرتضی حیدری گوینده اخبار و مجری برنامههای سیاسی و مناظرهها نیز در بخشی از این گفتگو با اشاره به رویکرد برنامههای چالشی عنوان کرد: من برنامه «من و شما» و اتفاق رخ داده بین آرش ظلیپور و مسعود فراستی را ندیدم و درباره آن برنامه هم صحبت نمیکنم اما اگر میخواهیم هاردتاک یا هر برنامه دیگری تولید کنیم باید حواسمان باشد که ما به عنوان مجری با مهمان برنامه چالش نمیکنیم بلکه میزبان هستیم. حتی در کتابهای معتبر مربوط به برنامهسازی تلویزیونی اغلب از لفظ میزبان به جای مجری استفاده میکنند.
وی ادامه داد: در ادبیات بینالمللی برنامهسازی رابطه مهمان و میزبان در یک برنامه مطرح است نه ۲ آدمی که با هم میجنگند و این به هیچ عنوان به معنای نوشابه باز کردن برای مهمان یا مرعوب او شدن نیست.
این مجری برنامههای سیاسی با اشاره به یک نکته تصریح کرد: کسی که در برنامه تلویزیونی یا رادیویی با هر تمی از جمله مناظره یا هاردتاک شرکت میکند یک شخصیت حقیقی و یک شخصیت حقوقی دارد و مرز اینکه ما در گفتگو چگونه عمل میکنیم تفکیک بین شخصیت حقیقی و حقوقی مهمان است.
حیدری با مثالی عنوان کرد: به طور مثال وزیر نفت به اعتبار مسئولیتهایی که دارد مهمان یک برنامه میشود او همزمان یک شهروند ایرانی است و پدر و همسر نیز هست و شئون مختلفی از یک شخصیت حقیقی دارد که ما به هیچ عنوان نه به لحاظ شرعی و عرفی و اخلاقی حق نداریم به شخصیت حقیقی مهمان جسارت کنیم. او به اعتبار شخصیت حقیقی مهمان برنامه است و به اعتبار شخصیت حقوقی پاسخگوست.
وی با اشاره به کنایه نسبت به شخصیت حقیقی افراد اظهار کرد: ممکن است برنامهای طنز باشد و شما باید کاری را اگزجره کنید تا به چشم بیاید ولی در یک گفتگوی جدی، فردی که به کنایه و تمسخر متوسل میشود معمولا اطلاعات کمی هم نسبت به حوزه تخصصی شخصیت حقوقی افراد دارد وگرنه با اطلاعات موجود میتوان افراد را به چالش کشید.
حیدری اضافه کرد: مجری برنامه تلویزیونی مطلقا نباید به دنبال ارایه خودش باشد بلکه باید به دنبال تحقق اهداف و پیام مورد نظر برنامه باشد وگرنه هدف مورد نظر محقق نمیشود و باید گفت؛ «از قضا سرکنگبین صفرا فزود»
وی در پایان سخنانش با تاکید بر هوش مخاطب نسبت به یک گفتگوی چالشی تصریح کرد: فرض بر این است که مخاطب تلویزیون باهوش است پس وقتی شما سوال کردید و جواب نگرفتید با ادبیات دیگری سوال را تکرار میکنید و اگر این بار هم مهمان جواب نداد دست او دیگر نزد مخاطب رو شده است. در واقع رسالت یک برنامه خنک کردن دل خود یا مخاطب نیست بلکه باید فرد را در مقابل افکار عمومی قرار دهید.
تقلید ناشیانهای از هاردتاک
محمدمهدی فرقانی استاد دانشگاه تهران نیز در گفتگویی روی اخلاق حرفهای تاکید کرد و در این باره گفت: مجری تلویزیون چه روزنامه نگار باشد یا نباشد باید به عنوان فرد بی طرف و ناظر عمل کند. هم باید پای خود را از مرزهای حرفهای و اخلاقی فرا نگذارد و هم مسایل را شخصی نکند. مجری اگر موضوع را شخصی بگیرد به معنای زیر پاگذاشتن اخلاق حرفهای است.
وی با اشاره به اجرای محمدرضا گلزار در برنامه «برندهباش» و برخورد او با شرکتکنندهای که نمیدانست با پنج میلیون چه باید انجام دهد، یادآور شد: من صحنههایی از اجرای گلزار را دیدم که به نظرم حرفهای نبود و فقط از اسم و سلبریتی بودن این بازیگر در کسوت مجری استفاده شده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره حضور بازیگران به عنوان مجری و دادن تریبون به این افراد تصریح کرد: این از مصیبتهای سیمای ماست که به جای اینکه به دنبال ارزشها باشد در چنبره روابط تجاری گیر افتاده است.
وی ادامه داد: متاسفانه رفتارهای این افراد نقد نمیشود و انگار یک تابو است و کسی نباید به آن بپردازد. مثلا در قسمتی از همین برنامه «برنده باش» که شخصی از پزشکی قانونی به این برنامه آمده بود از او سوال شد که مگر پزشکی غیرقانونی هم وجود دارد در حالی که این نکتهای نبود که درباره اش با آن شرکت کننده شوخی شود، یا قابل دست انداختن باشد و یا حتی مجری تواضع کند و خود را به ندانستن بزند.
این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به برخورد آرش ظلی پور با مسعود فراستی اظهار کرد: شاید بسیاری منتقد رویکرد مسعود فراستی در نقدهایش باشند اما رفتار مجری و اتفاقی که افتاد به مسعود فراستی وجاهت داد و ضعفهای او را پوشاند.
وی اضافه کرد: مجری حق ندارد با ضعفهای شخصی افراد شوخی کند، این شیوه از اجرا نه چیزی به وجاهت تلویزیون و نه مجری اضافه نمیکند جز اینکه برای مخاطب نسبت به برنامه و مجری دلزدگی هم ایجاد میکند.
فرقانی درباره چرایی افزایش رویکرد جسارت و تحقیر مخاطب و شرکت کنندگان در مسابقات تلویزیونی و مهمانان اظهار کرد: این مجریان میخواهند یک شبه شهرت کسب کنند و کارشان هم تقلید ناشیانهای از هاردتاک است. حتی برخوردهای تند و تیز به شخصیتهای خاصی احتیاج دارد و با هرکسی نمیتوان با این شیوه برخورد کرد پس نمی توان یک منتقد فیلم را موضوع و سوژه چالش کرد.
وی افزود: چنین برخوردهایی شاید برای سیاستمداران مناسبتتر باشد و اساسا در طراحی این گفتگوها در یک طرف، موضوع و سوژه اهمیت بسیاری دارد و در طرف دیگر خود مجری باید چهره شناخته شدهای باشد.
این نویسنده و استاد دانشگاه علوم ارتباطات در پایان سخنان خود عنوان کرد: این روشها حتی اگر در غرب هم پذیرفته شده باشد، الزاما قرار نیست در بستر فرهنگی ما جواب بدهد. متاسفانه مجریان جوان میخواهند یک شبه محبوبیتی به هم بزنند و ره صدساله را یک شبه بپیمایند.
راه اندازی حاشیه و سیاستهای پوپولیستی برای سرگرم کردن مخاطب
اما سیفالله سیفاللهی جامعه شناس این رویکرد برنامههای تلویزیونی را در تریبون دادن به چالشهای جدلی یک نوع تخلیه برای مخاطب دانست و در این باره به خبرنگار گفت: این روزها به دلیل اینکه جامعه در بحران اقتصادی و اجتماعی است برنامه سازان تلاش میکنند با شیوههای مختلف مخاطب را مشغول و سرگرم کنند و ایجاد این حاشیهها یکی از این راه هاست.
تلویزیون نمیتواند پاسخگوی نیاز مردم نسبت به حل بحرانها باشد و میخواهد به طرق دیگر این مسایل را حل کندوی با اشاره به این رویکرد در تلویزیون عنوان کرد: تلویزیون نمیتواند پاسخگوی نیاز مردم نسبت به حل بحرانها باشد و میخواهد به طرق دیگر این مسایل را حل کند اما مسلم است که این روشها خوب نیست و بیشتر سیاستهای پوپولیستی است.
سیف اللهی ادامه داد: به طور مثال رفتن مردم به استادیومهای فوتبال و یا تماشای مسابقات نیز نوعی روش تخلیه انرژی است و برخی معتقدند چنین حاشیهها و جدلهایی هم میتواند مخاطب را آرام کند.
این جامعه شناس عنوان کرد: البته باید دانست صراحت با بی ادبی فرق میکند. همه اتفاقات و کنش و واکنشهایی که در یک رسانه جمعی پرمخاطب مثل تلویزیون رخ میدهد باید در راستای آرام سازی محیط و مخاطب باشد نه اینکه تنش و چالش جدیدتری بر اجتماع بیفزاید.
رسانه ملی یک طرفه است
امیرحسین جلالی روانپزشک نیز درباره رفتار تحقیرآمیز نسبت به طرف مقابل در صداوسیما گفت: وقتی اتفاقی چندین بار تکرار میشود یعنی دیگر مساله از حالت شخصی و یک نفره درآمده و به یک روند تبدیل شده است.
وی ادامه داد: این روند به فراتر از عملکرد یک مجری و یا یک ساختار در صداوسیما مربوط میشود که در آن فردی با در اختیار داشتن تریبون رسانه ملی، طرف مقابل، گروه یا قشر دیگری را تحقیر میکند.
جلالی اظهار کرد: مسعود فراستی خودش نماینده چنین افرادی است که در همین رسانه ملی به ترور شخصیت کارگردانان و آثار سینمایی میپرداخت که مردم نسبت به آنها سمپاتی داشتند و خودش هم چوب این رفتار را خورد بنابراین، این یک شیوه در درون این رسانه است که شخصی که تریبون دارد به آنکه ندارد و حتی از نماینده و صدایی برخوردار نیست از جایگاه بالا به پایین نگاه میکند.
وی تصریح کرد: رسانه ملی قرار است زبان همه اقشار و نماینده همه مردم باشد اما چون رسانهای یک طرفه است حتی منتقد خودش هم گرفتار این یک طرفه بودن میشود اما در چنین رویکردی نباید یک فرد توبیخ شود و اصلا تنبیه و توبیخ جواب نمیدهد بلکه باید به دنبال همبستگی بود. باید نقش نهادهای نظارتی فعال تر باشد تا ۲ طرف بتوانند در صداوسیما تریبون داشته باشند.
این روانپزشک با اشاره به مشکلات و اختلالات فردی در جامعه اظهار کرد: بر اساس تحقیقات اجتماعی، جامعه ما نیاز به یک همبستگی اجتماعی دارد. در جامعه امروز، اشخاص بیشتر به خودشان فکر میکنند و خانوادهها به کلونیهای کوچک تبدیل میشوند، در چنین جامعهای هر بحرانی قابلیت تبدیل به یک جنگ علیه دیگری را دارد.
وی با اشاره به خشم پنهان در میان جامعه افزود: نباید اجازه داد که اتفاقات به عصبیت مرم علیه هم تبدیل شود و این رفتارها میتواند این عصبیت را تشدید کند. چنین اتفاقاتی علامتهایی برای بر هم خوردن همبستگی اجتماعی است.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در پایان سخنانش درخواست کرد: تلویزیون یک رسانه ملی و همچنان تاثیرگذار است و صحنههای چنین برنامههایی بارها در شبکههای اجتماعی دیده میشود. اگر هزار نفر یک برنامه را ببینند یک میلیون نفر هم این حاشیهها را در شبکههای اجتماعی تماشا میکنند و اینها به تدریج روی مخاطب تاثیر میگذارد.
سازمان صداوسیما این روزها گویی خشم پنهانی را در برابر مخاطب گذاشته است و با جدلهایی بین مجری و مهمان، مخاطب را به تماشای یک دعوا دعوت میکند.
رسانه ملی با قابلیت داشت ۸۰ میلیون بیننده و اینکه معتقد است ۷۶ درصد مخاطب دارد در مقاطعی حاشیههایی برای سرگرم کردن مخاطبانش فراهم کرده است؛ حاشیه هایی که شاید به دلیل رقابت تهیه کنندگان و برنامه سازان با یکدیگر، برای دیده شدن آثارشان و حتی رقابت با برنامه های پربیننده شبکه های ماهواره ای شکل گرفته است و در آنها از شیوه های زرد و سطحی برای جلب بیننده استفاده می شود.
قطعا اتفاقات رخ داده روی آنتن تلویزیون را نمی توان فقط به یک مجری و یا داور نسبت داد و ابعاد ماجرا بسیار پیچیده تر از صرفا «یک اتفاق» است. شاید حتی مجریان تلویزیون نیز ابزاری برای دیده شدن تهیه کنندگان و خاموش کردن عطش آنها شده اند؛ نکته ای که مدیران رسانه ملی باید توجه بیشتری نسبت به آن داشته باشند.