بنابراین، شهر را نوعی خاص از سازمان یافتگی زندگی اجتماعی در انطباق با فضا تلقی می کنند که برای آن می توان مولفه های مشخصی را بیان کرد. مهمترین مولفه هایی که در این زمینه مطرح شده اند عبارتند از:
– نوع زیستگاه ( مسکن)
– نوع معیشت ( اقتصاد)
– نوع مدیریت سیاسی ( رابطه قدرت/ فضا)
– نوع تقسیم کار اجتماعی
– نوع تقسیم فضا
– نوع فرهنگ و روابط انسانی
هر یک از مولفه های عام را می توان به مولفه هایی بسیار خاص تر تقسیم و طبقه بندی کرد. اما در معنی عام شهر یعنی معنی معادلی با مفهوم تمدن، شهر را باید دارای پیشینه ای لااقل 7000 ساله دانست که با فاصله نسبتا اندکی یعنی در حد 2 تا 3 هزار سال ار انقلاب نوسنگی، با تغییر شکل تدریجی جماعت های روستایی دائم ظاهر می شود و به صورتی پیوسته تا امروز گسترش می یابد به نحوی که امروز به شکل نوع زیست غالب تمامی بشریت درآمده است و در آینده ای نه چندان دور شاید به تنها شکل زیستی انسان ها تبدیل شود.
در این معنی و با توجه به مولفه های فوق الذکر می توان تعریفی عام از شهر به صورت زیر ارائه داد، که امروزه ضرورت دارد به این تعریف توجه ویژه ای شود:
شهر، زیستگاهی است انسانساخت و در زیر یک قدرت سیاسی مشخص، که تمرکز جمعیتی نسبتا پایداری را درون خود جای می دهد، فضاهایی ویژه بر اساس تخصص هایی حرفه ای به وجود می آورد، تفکیکی کمابیش مشخص و فزاینده میان بافت های مسکونی و بافت های کاری ایجاد می کند و فرهنگی خاص را به مثابه حاصلی از روابط درونی خویش پدید می آورد که درون خود خرده فرهنگ های بیشماری را حمل می کند.
ضرورت توجه به این تعریف جامع، برنامه ریزان و مدیران و متفکران شهری را بر آن می دارد که شهر را از منظر زیستگاهی انسانی ببینند.