آنها خواستند تا نشان دهند که تنها دموکراسیهای صوری، انتخاباتهای نسبی و نمایندگان رسمی، از وکیل گرفته تا وزیر، قادر به بیان مؤثر مطالبات متنوع و حل واقعی معضلات مبتلابه اکثریت مردم این کشورها نیستند.
«بهار عربی» نیز در دههٔ گذشته (از سال ۲۰۱۰ بدینسو) با خودسوزی یک جوان تونسی آغاز شد. این «بهار» اما زود به پاییز تبدیل شد و بتدریج با دخالت قدرتهای خارجی، فقدان هدایت و تشکل درست مدنی و سیاسی و بویژه ضعف فکری (غیاب روشنفکران و چشماندازهای راهبردی)، به انحراف کشیده شد. در سوریه و لیبی و..، با دخالت نظامی قدرتهای غربی و عربی، و سربرآوردن امثال داعش و..، صدای جنبش مردمی در هیاهوی انشعابات داخلی و بازی قدرتهای خارجی (مانند نمونهٔ کردستان)، گم شد. در مصر، بزرگترین کشور جهان عرب، این جنبش با مدیریت ضعیف دولت اخوان در فردای پیروزی و با کودتای نظامیان، به قهقرا گرایید.
برغم تجربههای منفی فوق، نفس جنبش اعتراض به وضع موجود هنوز هم در همه جا از حقانیت و مشروعیت برخوردار است. این جنبشها اما میبایست با درسآموزی و اجتناب از اشتباهات پیشین، نه به حسرت و نوستالژی «عصرهای طلایی» در رژیمهای گذشته، واپس گرایند و نه به خشونت و رادیکالیسم کور («اسقاط نظام»های اسقاطی به هر قیمت) درغلتند.
تنها راه نجات عزیمت بسوی آیندهای دیگر است، با حرکتی مبتنی بر بنیانهای فکری روشن و مستحکم، و معطوف به نوعی سامانیابی ملی-مردمی و منطقهای-کنفدرالی. ملتهای منطقهٔ خاورمیانه، بهجای فراخواندن قدرتهای بزرگ جهانی به مداخلهٔ مستقیم و بویژه نظامی در این کشورها، میبایست بهسمت گفتگو و تفاهم در کادر نوعی کنفدراسیون منطقهای همچون نمونهٔ «اتحادیهٔ اروپا» گام بردارند. مبنای نظری این همگرایی نمیتواند قوممحوری یا تفرق مذهبی باشد. میهندوستی راستین و حرمت ایمان حقیقی دینی، تفاهم منطقهای با همسایگان و پذیرش تنوع قومی-فرهنگی از سویی، و تنوع ادیان و مذاهب و بهطور کلی آزادی امر وجدانی و اعتقادی را، ایجاب میکند.
از اینرو، به بینشی نو نیازمندیم، نگاهی فراخ بین و منطقهمحور، در کنار رویکردی توحیدی همراه با تسامحی کلامی-فلسفی. جوانان در تمام کشورها در این راستا، و برای یکچنین تغییر-و-تحول عمیق و دقیقی، سالمترین، مستعد و مساعدترین، نیروها بهشمار میآیند. اینک وظیفهٔ روشنفکران این سرزمینهاست تا با شناسایی و طرحافکنی نوعی گفتگوی بینا-مللی با کشورهایی که بهلحاظ فرهنگی و ژئوپلیتیکی با آنها شباهتهای بسیار و مصالح و منافع مشترکی داریم، سدهای زبانی و سوءتفاهمهای قومی و عقیدتی را از میان بردارند. با آرزوی پیشرفت و توفیق برای جنبش جوانان، بویژه در کشورهای همسایه و دوستمان، عراق و لبنان، و در سراسر خاورمیانهٔ بزرگ، در مسیر تحقق خواستهای برحقِ عدالت و آزادی، صلح و توسعه.
* دکترای فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس
* منتشر شده در کانال شخصی
