سینماسینما، ایلیا محمدینیا
با گسترش روز افزون امکانات ماهواره ای در جهان و دسترسی آسان مخاطبان به آن کانال های فارسی زبان زیادی در آن سوی مرزها پاگرفت که در یک چیز وجه اشتراک داشتند: پخش سریالهای ترکیه ای.
تمامی این سریالها هم چند ویژگی مشترک دارند. در قسمت های طولانی تولید می شوند، عنصر خیانت های خانوادگی در تمامی آنها پررنگ حضور دارد. داستان اصلی و داستانکهای پیرامونی آن در ساده ترین و ساده لوحانه ترین شکل روایت و به تصویر کشیده می شوند با منطقی که با ذائقه تماشاگر ایرانی چندان همخوانی نداشت (البته در سالهای اخیر این نقیصه به مدد تکرار و ساده انگاری مخاطبان ایرانی این سریالها حل و فصل شده است!).
به نظر می رسید تلویزیون میتواند با تولید آثار ارزشمند و با کیفیت با این هجمه های فراگیر مقابله کند و یا این که با حفظ کیفیت شرایط تولید مجموعههای تلویزیونی مواجهای حداقلی با سیگنال های مخرب و فراگیر ماهواره ها داشته باشد.اما عملا این اتفاق نیفتاد. درنتیجه با خلا تولید مجموعه های خوب داخلی ما شاهد گسترش روزافزون شبکه های ماهواره ای فارسی زبان با رویکردی پرشتاب در پخش سریال های بی ارزش ترکیه ای شدیم.
البته نمایش فیلم ها و سریال های ترکیه ای تنها آفت روزگار ما نیست چرا که تلویزیون پرخرج ما وقتی به هر دلیلی ( اقتصادی و امکاناتی و یا عدم درک درست هجمه فرهنگی این سریال ها بر علیه کانون خانواده با تئوریزه کردن مبحث خیانت در خانواده و… ) امکان مقابله نداشت و نیافت، مشکل تازه و مخربتری خود را نشان داد. اینکه دست اندرکاران و فیلمنامه نویسان و کارگردانان تلویزیون با حذف عنصر خیانت خانوادگی از سریال های ترکیه ای مجموعه های تلویزیونی ایرانیزه شده با همان ساختار روایی سریال های ترکیه ای را در دستور تولید خود قرار دادند. نتیجه هم شد تولید مجموعه هایی همچون”آچمز” و “بوی باران” که در آن داستان با فرمولی همچون سریال های ترکیه ای با منطقی وارداتی روایت می شود تا به گمان خود مخاطب ماهواره رویگردان از سریال های ترکیه ای مجموعه های آنها را به نظاره بنشیند غافل از اینکه راه مقابله با این هجمه های ضد فرهنگ بازتولید آن با دوز پایین در داخل نیست.
تغییر ذائقه مخاطب مسحورشده با امواج ماهواره ای فارسی زبان نیاز به عزمی جدی دارد که البته نشانه های پررنگی از آن در بسیار از مجموعه های پخش شده حال و حاضر تلویزیون دیده نمی شود.
به قول اخوان ثالث شاعر نامی معاصر
“خردک شرری هست هنور”