گزینه اول، هزینه تولید کردن برای آمریکاییهاست. این هزینه فعلاً از طریق افزودن بر قابلیتهای صنعت هستهای صلحآمیز در چارچوب برجام اعمال میشود؛ و آمریکاییها هم احتمالاً ایران را متهم میکنند که از طریق نفوذ منطقهایاش میکوشد برای آمریکا و متحدانش هزینه درست کند. احتمال خارج از کنترل شدن تنشهای ناشی از این گزینه، خطر اصلی آن است که در شرایطی ممکن است به جنگ بینجامد و با راهبرد درست نفی جنگ در تعارض قرار بگیرد.
گزینه دوم، افزایش تابآوری داخلی است. آمریکاییها احتمالاً زمانی بیشتر از فشار ناامید میشوند که اطمینان پیدا کنند بهواسطه اصلاحات داخلی، روند رشد نارضایتی اجتماعی ناشی از فشارهای تحریمی، متوقف یا شیب تند آن مهار شده است. اینجاست که ایران دارای مزیت نسبی است. یک کیلو کاهش وزن برای کسی که چاقی زیاد دارد خیلی آسانتر از یک کیلو کاهش وزن آدمی ورزشکار بدون چربیهای اضافی است. حکمرانی در ایران چربیهای اضافی بسیار زیادی دارد که برای کاستن از آنها و کارآمدتر شدن، فرصتهای زیادی هست.
حرف اصلی گزینه دوم این است که ما میتوانیم در عرصههایی که مشکلات بسیار مشهود وجود دارد، بهبودهایی ایجاد کنیم که ظرفیت کارآمدی و سلامت را در کل سیستم ارتقا میدهد، رضایت و کیفیت زندگی ایرانیان را بالا میبرد و سرمایه اجتماعی و اعتماد خلق میکند. اینها هما بهبودهایی است که بالاخره جامعه ایرانی باید آنها را محقق کند.
تحریم و ترامپ هم که نباشد بالاخره ما نباید به اقتصادی با میانگین رشد اقتصادی 2.4 درصدی، نرخ بیکاری و تورم دوررقمی، نظام مالیاتی ناکارآمد ناعادلانه، نظام بانکی مشحون از ناکارآمدی و فساد، حکمرانی محیطزیستی مخرب و نابودکننده سرزمین، فساد فزاینده و سیاست و حمایت اجتماعی ناکارآمد و غیرهدفمند، و نظام پخمهگزین خلاقیتکش اداری جلّاسان گردگو رضایت دهیم. ایران و ایرانی شایسته این وضعیت نیست.
این حکمرانی ناکارآمد را باید اصلاح کرد تا ظرفیت ارتقای جامعه، اقتصاد و اقتدار ملی ایران افزایش یابد. این راهبرد کلی یا پاسخ به «پس چی؟» است. سؤال «پس چی؟» پاسخاش این است که «اصلاحگری داخلی» را در دستور کار قرار دهیم؛ یعنی اگر همین امروز آمریکاییها منطقه را ترک کنند، به برجام بازگردند و کلیه تحریمها را هم لغو کنند، باز هم «اصلاحگری داخلی» بر محور اصلاح همهجانبه سیاستهای حکمرانی ضروری است و نمیتوان شکاف فزاینده موجود میان ظرفیتهای ملی ایران و برخی کشورهای در حال توسعه – از ترکیه گرفته تا هند، اندونزی و … – را تحمل کرد.
اصلاحگری یک بخش سیاسی دارد که به عزم حاکمیت بازمیگردد. شجاعت، دانایی، صداقت و اقتداری میخواهد که در سالهای عادی بروز نکرده و شاید تحت فشار خارجی و برای افزایش تابآوری در دستور کار قرار گیرد. اگر این عزم حاصل، و ضرورت اذعان به اشتباهات و پذیرش ضرورت اصلاح برای حاکمان مسجل شد، میتوان بحث درباره تکنیکها و جزئیات تخصصی هر بخش از اصلاحگری را با مشارکت گروههای تخصصی و اجتماعی مختلف پیش برد.
حاکمان فقط بدانند که برای مسائلی پیچیدهشده، راهحلهای کاملاً دقیق از قبل موجود وجود ندارند بلکه هر راهحلی بر بستری از تضادها، مذاکرات و رفت و برگشت ایدهها و بازخوردها با مردم، ساخته میشود. انتظار نداشته باشید راهحلهای کمهزینه و پربازده را رفقای مورد اعتمادتان روی میزتان بگذارند. راهحلها باید ساخته شوند و باید با کسانی مشورت کنید و سخنان تلخشان را بشنوید که شاید اصلاً دوستشان ندارید، اما بیشتر از رفقای شما میدانند.
راهحلها مثل شب قدر مؤمنان هستند. شب قدر هر مؤمنی پس از تحمل ریاضتها، سخت گرفتن بر نفس و عزم جدی برای اخلاقی زیستن، تحولی درونی است که در او حاصل میشود. شب قدر جامعه، اقتصاد، محیطزیست و حکومت در ایران نیز، جایی و زمانی و وعدهای در آینده نیست، بلکه با عزم حاکمان برای پذیرش اشتباهات، تحمل کردن سختیها و تمرین ادب و اخلاق حکمرانی، ساخته و آشکار میشود.
1717