موزه هنرهای نَشِر، تصاویر پرترهی هاف منگوم را به نمایش گذاشته است. نگاتیوهای شیشهای این عکاس، در یک انباری در شمال کارولینا پیدا شده است.
تعداد زیادی از عکسهای باقیمانده از هاف منگوم، از یک انباری در مزرعه خانوادگیاش در دورهام، شمال کارولینا به دست آمده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۲۲، نگاتیوهای او دست نخورده باقی ماندند و پس از تبدیل انباری به لانهی مرغ زیر غبار و خاک مدفون شدند و خیلی از آنها طی این سالها ناپدید شدند. در سال ۱۹۶۸، قرار بود این انباری پس از فروش زمین بهخاطر گسترش تجاری خراب شود که حافظان محیط زیست برای محافظت از ساختمان تجمع کردند و ساختمان به شهرداری دورهام داده شد. نگاتیوها در انباری قدیمی پیدا شدند و در سال ۱۹۸۶ به دانشگاه دوک اهدا شدند.
مطالعه بیشتر: فرار از هولوکاست
عکسهای هاف منگوم در کتاب کمیاب دانشگاه دوک، دستنوشته و کتابخانه مخصوص کلکسیونها بالغ بر ۹۳۷ نگاتیو شیشهای و عکس سیاه و سفید میباشد که بین سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۲۲ گرفته شدهاند. این عکسها به دلیل نمایش اقتصادی و نژادی متفاوت جنوب در پایان قرن نوزدهم معروف هستند. هاف منگوم یک عکاس پرترهی دورهگرد بود که در شمال کارولینا و ویرجینیا سفر میکرد. با وجود اینکه او این کار را در زمان تفکیک نژادی جیم کرو انجام میداد، استودیوی سیار او به روی همه باز بود. سوژههای او بهترین لباس خودشان را پوشیدهاند یا پیراهنهایی بر تن دارند که با پارچههای چند رنگ وصله شدهاند. آنها یا یک ژست موقرانه گرفتهاند یا به شکل عجیبی ایستادهاند. تنها هستند یا با خانواده و دوستانشان آمدهاند. هاف منگوم غالبا از یک دوربین پنی پیکچر استفاده میکرد که به دلیل امکان ثبت چند عکس روی یک نگاتیو هزینه عکاسی خیلی پائین میآمد و نگاتیوهای شیشهای چندین عکس از یک نفر را روی خودشان داشتند.
مارگارت سارتر یکی از راهنماهای مرکز مطالعات مستند دوک میگوید:” از طریق چشمهای منگوم، ما شهروندان متفاوتی را میبینیم و میبینیم که آنها با یک خونسردی دموکراتیک در پرترههای کنار هم، روی یک نگاتیو شیشهای قرار گرفتهاند. این موضوع نشان میدهد که آنها با هم در یک استودیو منتظر ماندهاند تا نوبتشان برسد.
مطالعه بیشتر: بهترین عکس من: شادی قدیریان
سارتر به همراه الکس هریس که او هم عضو مرکز مطالعات مستند است نمایشگاه «ما خودمان را کجا مییابم: عکسهای هاف منگوم، ۱۸۹۷-۱۹۲۲» را در موزه هنرهای نشر دانشگاه دوک برگزار میکند. یک کاتالوگ از این نمایشگاه، در ۴ فوریه در نشریهی دانشگاه شمال کالیفرنیا منتشر میشود که حاوی اسکنهای رنگی از نگاتیوهای شیشهای است که به وضوح زوال آنها را به تصویر کشیده است. علاوه بر این نمایشگاه و کتاب، جدیدترین کشفیات از کارهای تکه تکه شدهی هاف منگوم را نشان میدهد.
سارتور میگوید: “طی سالهایی که من و الکس هریس روی این نمایشگاه و کتاب کار کردیم، هرموقع که نگاتیوهای شیشهای دیگری پیدا میشدند با ما تماس میگرفتند. همهی آنها به کلکسیون هاف منگوم در دانشگاه دوک اهده شدهاند.”
صدها عدد از این عکسها به صورت آنلاین در مخزن دیجیتال کتابخانهی دانشگاه دوک قابل دیدن هستند. فقط جزئیات کمی از زندگی هاف منگوم وجود دارد و بخشی از آن، از سفرنامه او که سارتر و هریس به آن اشاره کردند ضبط شده است. او که در سال ۱۸۷۷ در دورهام به دنیا آمده بود به دلیل علاقهای که به هنر داشت، وارد دانشگاه زنان محلی شد. شواهدی از مطالعات او روی هیپنوتیزم وجود دارد و به نظر میرسد او یک کنجکاوی پایدار راجع به مردم داشته است و مشکلی با بودن در جمعهای غریب ندارد. با اینکه خانوادهی او در کسبوکارهای محلی متعددی دخیل بودند، او تصمیم گرفت با دوربین خودش، روی پای خودش بایستد. او با استفاده از قطار دورهام را ترک میکرد و در شهرهای کوچک یک استودیو برپا میکرد. برخی اوقات او سالی ده شهر را میگشت. درحالی که در آن زمان در شهرهای جنوبی استودیوهای عکاسی دائمی وجود داشتند، به دلیل تفکیک نژادی همه امکان استفاده از آنها را نداشتند.
هاف منگوم برخی اوقات در عکسهای خودش حاضر میشد و اغلب اولین یا آخرین مکان را روی نگاتیو پنی اشغال میکرد. او معمولا درحالی که کلاهش روی صورتش قرار داشت یا به صورت مستقیم به دوربین زل زده بود عکس میگرفت. درگیری مدلهای او با دوربین حاوی این نکته است که او یک انسان اجتماعی بوده است و مقداری بازیگوشی داشته است. برای مثال میتوان به سگی اشاره کرد که مثل انسان در یک توالی عکس خانوادگی ژست گرفته است. با این حال مهم نیست چه کسی در جلوی دوربین او قرار گرفته است زیرا همیشه یک متانت و وقار در پرترههای آنها دیده میشود.
مطالعه بیشتر: نیاز به رفتن
سارتر عنوان میکند:”تعداد زیادی از پرترههایی که هاف منگوم گرفته است، به ما زمان و مکانی را نشان میدهد که فکر میکنیم با آن آشنا هستیم و فرضیههای زیادی در مورد آنها داریم. ایدههایی که ما درمورد نژاد، کلاس و روابط خانوادگی داریم، ایدههایی که براساس واقعیت شکل گرفتهاند ولی تا حدودی افسانه و داستان نیز در آن نقش دارد. در نگاتیوهای شیشهای چندعکسی که نجات یافتهاند، ما مردم سیاهپوست و سفیدپوست و حتی افراد دورگه را میبینیم. در این عکسها افرادی از تمام شرایط اقتصادی حضور دارند و همه این افراد به عنوان انسانهای پیچیده و مجزا به تصویر کشیده شدهاند. ما در این عکسها آفریقایی آمریکاییهایی را میبینیم که قدرت، ثبات و خودمختاری را به بیننده منتقل میکنند.
منگوم به صورت ناگهانی در سن ۴۴ سالگی و طی یک اپیدمی آنفولانزا از دنیا رفت. خیلی از پرترههای او به اندازهای زنده هستند که احساس میشود همین دیروز گرفته شدهاند. این عکسها افراد مختلف را درحال خندهی خالص و یا با گلهای تازه چیده شده که روی سینههایشان سنجاق شده است نشان میدهند. خیلی از صورتها نیز به دلیل ترکخوردگی نگاتیوهای شیشهای از بین رفتهاند. تمام این نگاتیوها یک مجموعه پرتره از این منطقهی جنوبی در اوایل قرن بیستم هستند که توسط فردی گرفته شدهاند که به تمام سوژههای خودش جایی برای ابراز خودشان را میداد.
مطالعه بیشتر: جادوی زندگی روزمره
سارتر میگوید:”این نگاتیوها بافت حقیقی زندگی را تجسم میکنند؛ هدف این عکسها جهتی است که تجربه با تاریخ تلاقی میکند. در خشها، ترکها، اثرانگشتها و تغییر رنگهایی که صورت افراد را احاطه کرده است و برخی اوقات آن را پوشانده است، ما به پرترههایی از بخش خاصی از زمان نگاه میکنیم.”
نوشته عکاس دورهگرد اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.