امین اوزمن زندگی و رسوم اقوام تالشی آذربایجان را که در مرزهای جنوبی این کشور با مرزبندیهای رو به گسترش روبرو هستند، به تصویر کشیده است.
امین اوزمن، عکاس آژانس مگنوم، در کشور خودش ترکیه، برای یک دهه به مستندسازی تاثیرات آشفتگی سیاسی پرداخته است. او اخیرا به آذربایجان سفر کرده است تا زندگی روزانه و تجربیات اقلیت بومی تالشی آذربایجان را به تصویر بکشد. او خطراتی که این فرهنگ مرزبندی شده با آن روبرو هستند را تعریف میکند و داستانهایی از افرادی که او دیده است را شرح میدهد.
میتوانید شرایط جوامع تالشیای که در آذربایجان از آنها عکاسی کردید و مشکلاتی که با آن روبرو هستند را شرح دهید؟
تالشیها یک گروه نژادی هستند که توسط مرز ایران و آذربایجان به دو قسمت تقسیم شدهاند. برای چند قرن آنها در جوامع کشاورزی که در اطراف روستاهای دورافتاده در امتداد این مرز و کوهستانهای تالش تشکیل شده بود زندگی میکردند. این افراد از نظر فرهنگی به آذریها نزدیک هستند ولی در جنوب آذربایجان نزدیک دریای کاسپین و مناطق چسبیده به ایران زندگی میکردند.
زنان تالشی در زمان استراحت، در یک مزرعه چایی در روستای اوزاکس. درآمد هر کارگر برای این کار، ۲۵۰ منات آذربایجان (حدود ۱۵۰ دلار) است. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
مردم اطراف مقبره سیدی پیر نشستهاند. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
مطالعه بیشتر: فرناند لگر و شکوفایی کوبیسم
در اوایل قرن ۱۹ میلادی، روسیه و ایران بر سر بخشهایی از منطقه آنها جنگیدهاند و در بیانیه صلح پس از آن به صورت رسمی بخشهایی از این قسمت را تصاحب کردند. بخش شمالی این منطقه، پس از استقلال آذربایجان از شوروی در سال ۱۹۹۱ به خاک آذربایجان پیوست. مانند آذریها، این قوم نیز مسلمان شیعه هستند و روابط قویای با ایران دارند.
این مردم علاوه بر مشکلاتی که به دلیل نبود طولانی مدت حقوق آموزشی و فرهنگی برای آنها به وجود آمده است، مشکلاتی نیز مانند بیتوجهی اقتصادی نیز داشتهاند. از بین رفتن زبان آنها دلایل متعددی مانند نبود رسانه (علیالخصوص شبکه تلویزیونی) و نبود آموزش مناسب دارد. هیچ آموزش رسمی برای زبان تالشی وجود ندارد و آنها تشویق میشوند از زبان آذربایجانی در موقعیتهای رسمی استفاده کنند. به همین دلیل، تعداد افراد جوانی که در حال یادگرفتن زبان تالشی هستند در حال کاهش است و این زبان توسط یونسکو به عنوان زبان “آسیبپذیر” دستهبندی شده است.
آقاظهیر حسنوف، ۵۶ ساله (سمت چپ) و همسرش اولدوز هوممتاوا، ۴۸ ساله در منزل خودشان در روستای کیسلاک. آنها هفت گاو و ۵۰ گاو دارند و زندگی خودشان را از راه فروش شیر و پنیر آنها میگذرانند.
دخترها پس از تمام شدن مدرسه در روستای کاکالوس. کاکالوس یک روستای مدرن است و دخترها نیز میتوانند به مدرسه بروند ولی در روستاهای دورافتادهتر، سیستم آموزشی که از زمان شوروی به جای مانده است منسوخ شده است و برای آمادهسازی جوانان برای جوامع امروزی مناسب نیست. آذربایجان از رسوم زیادی رنج میبرد که اغلب آموزش را تضعیف میکند. دختران بیشترین رنج را از این موضوع میبرند و برخی از آنها به قدری توسط این سیستم آموزشی افسرده میشوند که ترجیح میدهند مدرسه را کنار بگذارند. آستارا، آذربایجان، ۲۰۱۸
مطالعه بیشتر: مجموعه عکس: زیر درخت یوزو
امکانش هست داستان یکی از افرادی را که در جنوب آذربایجان دیدهاید برای ما تعریف کنید؟ کدام شخص یا خانواده بیشترین تاثیر را بر روی شما گذاشت؟
من در روستای کاکالوس فبریه ساباونوا را دیدم. او یک طراح مد ۷۸ ساله است که در این روستا زندگی میکند. من تلاش او برای یادگیری و انرژیای که برای زنده نگه داشتن فرهنگ تالشی صرف کردهاست را تحسین میکنم. او بنیانگذار اولین موزه تالشی در کاکالوس است. در یک ساختمان قدیمی به سبک ساختمانهای شوروی، او هزاران وسیله، از وسایل زندگی روزمره روستاییان را نگهداری میکند. او همچنین بنیانگذار یک تئاتر در این روستا است و اهالی محلی، امروزه داستانهای قدیمی تالشی را در آن اجرا میکنند. علاوه بر این، فبریه به کودکان بین ۸ تا ۱۶ ساله رقص تالشی را آموزش میدهد. خانواده او اولین بار در اوایل قرن ۱۹ به آستارا آمدند و پس از آن پدر پدربزرگش با یک زن تالشی ازدواج کرد. فبریه برای مطالعه مد به دانشگاه باکو رفت و پس از آن به کاکالوس برگشت و ازدواج کرد. او چهار بچه دارد و گفت: “توانستم همه آنها را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستم.”
فبریه ساباونوا روی تختش در کاکالوس، آستارا
با توجه به تلاشهای فبریه، به نظر تو بانوان نقش اصلی در حفظ فرهنگ تالشی دارند؟
چیزی که طی گزارشام متوجه شدم این بود که زنها نقش اصلی در آموزش کودکان و همینطور انتقال رسوم دارند. در این منطقه، باور مردم این است که کار کردن و تامین زندگی خانواده وظیفه مرد است ولی بقیه کارها روی دست زنان است.
مطالعه بیشتر: ریاضی و هنر: محاسبات زیباییشناسی
بین رفتار جوانان و افراد مسن با فرهنگ و رسوم تالشی تفاوتی وجود دارد؟ این تفاوت چطور است؟
من نمیگویم که نسل جوانتر اهمیت کمتری به زنده نگهداشتن رسوم قدیمی میدهند ولی آنها میخواهند با جامعه گستردهتری همسو باشند. تفاوت بسیار زیادی بین باکو به عنوان پایتخت و دیگر قسمتهای کشور علیالخصوص بخش جنوبی آن وجود دارد. به دلیل مشکلات اقتصادی، نسلهای جوان تالشی، مجبور هستند به شهرهای بزرگتر مهاجرت کنند تا بتوانند درس بخوانند یا کار پیدا کنند. به همین دلیل فراموش کردن زبان یا فرهنگ برای آنها راحت تر است.
یک مادر و دخترش در مقبره سیدی پیر. بیشتر افراد تالش به مذهب شیعه اعتقاد دارند. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
سارای (مادر عروس) ۴۸ ساله، در حال بوسیدن محمد گولیِوا ۲۰ ساله و شوهر تِرانه ساهوردیوا، ۱۷ ساله قبل از مراسم عروسی. در آذربایجان، زن بودن و مادر بودن از هرچیزی مهم تر است. در خارج از پایتخت، وقتی که دخترها به بلوغ جنسی برسند، والدین باید منتظر خواستگار باشند. اولویت یک زن در مناطق حاشیهای ازدواج است زیرا هیچ گزینهای به جز زندگی با والدیناش ندارد.
گفتگوی مردها حین مراسم عروسی تِرانه ساهوردیوا و محمد گولیوا. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
مطالعه بیشتر: آزادی و انزوا در اوزارک
هنگام عکاسی از جوامع تالشی، با چه نوع فشار حکومتی روبرو بودی؟
مشکلات مردم تالش، پس از حرکات استقلالطلبانهای که در سال ۱۹۹۳ رخ داد برای دولت حساستر شده است. به دلیل تاریخ طولانی و پیچیدهای که از ادغام در آذربایجان دارند، من آماده بودم تا شاهد رقابت بین علاقهای که به حفظ رسومشان داشتند و واقعیت سیاسی-اقتصادی که آنها را مجبور به همرنگ شدن با جامعه میکرد باشم.
برای من خیلی سخت بود که برخی از مسئولین ضروری را راضی کنم تا روی این سوژه کار کنم. این مشکل همیشه پیش نمیآمد ولی برخی مواقع مجبور میشدم فقط تحت نظارت مقامات، از برخی مکانها دیدن کنم. همین موضوع باعث شد، افرادی که میدیدم نتوانند آزادانه صحبت کنند.
مطالعه بیشتر: نگاهی به مارونکول دنیای تخیلی مارک هوگانکمپ
شما در ترکیه روی نا آرامیهای مدنی که ناشی از شرایط سیاسی کشور بود و همچنین تغییرات طولانی مدت جامعه کار کردهاید. چه شباهتها و تفاوتهایی در کارهای خودتان در ترکیه و آذربایجان دیدید؟
مقایسه این دو خیلی سخت است. هنگامی که در کشور خودم کار میکنم، از آنجایی که همه قوانین را میدانم، کار کردن خیلی آسان تر است. من زبان مردم را میفهمم، میدانم چه موضوعاتی حساس هستند و میدانم باید با چه افرادی در مورد این موضوعات صحبت کنم یا نکنم. در آذربایجان (به جز شباهتهایی که با زبان ترکی وجود دارد) موضوع اینگونه نبود. من اطلاعات کمی راجع به فرهنگ تالشی و تاریخ کشور داشتم ولی صرف نظر از کشوری که در آن کار میکنم، مهمترین موضوع برای من ارتباط و احترام به مردم است. من در ترکیه و هر کشور دیگری، این روش را در پیش میگیرم.
یک مرد در حال نگاه کردن از پنجره یک اتوبوس در نزدیکی یک ایستگاه اتوبوس در لنکران. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
زنها در حال پخت نان تندور در نزدیکی منطقه بازار لنکران. نان تندور برای قرنها در بین مردم تالش معروف محبوب بوده است. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
شما در بین نزاعهای بین مردم کرد و دولت ترکیه (که ادغام یک گروه اقلیت پذیرفته نمیشود) کار و زندگی کردهاید و اخیرا از پناهندگان اویغور(گروهی که ادغام آنها با کشور چین از طریق بازداشت و نادیده گرفتن حقوق اولیه انجام میشود) عکاسی کردهاید. آیا این پروژهها تفاوتی با کار با مردم تالش دارند و یا اطلاعی به شما دادهاند؟ به نظر شما کارهایی که با گروههای اقلیت کردهاید، رابطهای با هم دارند؟
راجع به کردها، انتخاب من این بود که (سعی کنم) تاریخ پیچیده کشورم را بازگو کنم. از زمانی که بچه بودم، این موضوع بخشی از زندگی روزمره من بوده است. از آنجایی که این موضوع بخشی از هویت من و بخشی از تاریخ من بوده است، نمیتوانستم کشورم را مستندسازی کنم. احتمالا همین موضوع باعث شده است که من نسبت به مشکلات جوامع دیگر در اطراف دنیا حساس باشم. جوامعی که تلاش میکنند از فراموش شدن رسومشان جلوگیری کنند و حتی برخی از آنها برای زندگی خودشان میجنگند. کار روی گذشته و آینده جوامع مختلف، احتمالا مسیر منطقی برای کار من در ترکیه است.
یک زن در حال دعا کردن در مقبره سیدی پیر در شغلاکوچه. اکثر افراد تالش پیرو مذهب شیعه هستند. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
مطالعه بیشتر: پرترههایی از مردم عادی
در پروژهای که راجع به روستاهای غرق شده توسط سد GAP داشتید، شما درگیری بین علاقه به پیشرفت ملی و ارتباط مردم به فرهنگهای خودشان، جایی که پیشرفت غیرقابل توقف به نظر میرسد را مورد کاوش قرار دادهاید. به نظر شما عکسهایی که میگیرید ابزار مناسبی برای حفظ چنین فرهنگهایی است یا این عکسها اهمیت زیادی برای شما ندارد؟ آیا مطالعات بصری شما میتوانند مدافع جوامعی باشد که شما به آنها اشاره کردهاید؟
هدف من، مشخص کردن فرهنگها و رسومی است که ممکن است از بین بروند و روی مشکلاتی تمرکز کنم که به نظر بیعدالتی میرسد. من امیدوارم که این کار باعث تغییرات اجتماعی میشود ولی حتی در صورتی که تصاویر من نتوانند چیزی را تغییر دهند، من احساس مسئولیت میکنم که این مشکلات را مستندسازی کنم. من معتقدم به منظور حفظ یک فرهنگ، باید خاطره یک مکان یا روش زندگی را حفظ کنم.
یک مرد در حال قدم زدن روی ریل قطار. لنکران، آذربایجان، ۲۰۱۸
نوشته مردم فراموش شده آذربایجان اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.