فرزانه متین-ایران زمین مانند اکثر ممالک جهان، اساطیر باستانی کم ندارد هرچند که افسانه اند اما از کودکی به یاری حکیم فردوسی همهی داستانهای اساطیری را البته نه چندان کامل اما به صورت مختصر و موجز به یاد می آوریم.
از رستم و سهراب گرفته تا سیاوش و سودابه، از آرش کمانگیر تا مبارزه رستم و اژدها و اما از همه ی داستانهای اساطیری مخوف تر ، دوران تیرگی و حاکمیت ظالمانه ی ضحاک بر مردم یکتاپرست ایرانیان بوده است که خوشبختانه به همت استودیوهورخش که چهار کمیک بوک در رابطه با اساطیر ایرانی راهی بازار کرده که پایان جلد چهارم کتاب،سرآغاز ساخت انیمیشن دوبعدی به نام «آخرین داستان» است.اشکان رهگذر نویسنده وکارگردان «آخرین داستان» با برداشتی آزاد به داستان ضحاک ماردوش و مبارزه کاوه آهنگر و آفریدون پرداخته است.
این انیمیشن با دوران باشکوه پادشاهی جمشید که از آن دوران طلایی تاریخ اساطیری ایران یاد می شود، شروع می شود.مردم از گرسنگی و تشنگی در حال مرگ اند اما از آنجا که جمشید فر ایزدی داشت توانست بر دیوها پیروز شود و نخستین آرمانشهر جهان یعنی جمکرد را ساخت. اما مدتی بعد دچار غرور و کبر می شود، سرزمین را رهامی کند و فرمانروایی را به مردی نیک سرشت به نام مرداس می سپارد، چند روز بعد مرداس می میرد و فرزندش ضحاک پادشاه ایران می شود و یگانه دختر جمشید، شهرزاد در کاخ محبوس می شود.ضحاک با اهریمن عهد و پیمان می پیوندد و داستان حکمرانی ظالمانه وی شروع می شود.
با اینکه «آخرین داستان» برداشتی آزاد از شاهنامه است اما تا حدی مخاطب بزرگسال و نوجوان را گیج می کند چرا که ما از دوران کودکی به گونه ایی دیگر با ضحاک آشنا شدهایم و گاهی برداشت های آزاد به داستان لطمه می زند.طبق شاهنامه و واوستا ما زمانی با ضحاک آشنا می شویم که ابلیس بر روی دو شانه ی ضحاک بوسه می زند که باعث می شود جای بوسه های اهریمن، دومار از دو شانه ضحاک بروید.ضحاک در ابتدا خود به کشتن مارها برمی آید اما هر بار با قطع سر مار، دوباره مارها دارای سر می شوند تا اینکه اهریمن به شکل و شمایل پزشک بر بالین ضحاک می آید و می گوید کاری نمی توان کرد غیر از آن که هر روز مغز جوانان سرزمین پارس را به خورد مار دهید. از این رو حاکمیت تاریک و سرد ضحاک آغاز می شود و جوانان به قصر فراخوانده و کشته می شوند. جمشید دودختر به نام شهرناز وارنواز داشته که در قصر محبوس بودند که ما فقط با یکی از آنها به نام شهرزاد روبه رو هستیم. در این انیمیشن به خوبی داستان ضحاک مار دوش باز نشده است شاید بتوان یکی از دلایل آن تعدد شخصیت ها دانست و از جهتی دیگر طولانی بودن قصه را از علل آن بر شمرد.به هرحال اشکان رهگذر به راحتی از این جنبه ی داستان گذشته و در ۱۵ دقیقه پایانی انیمیشن، تازه مخاطب با مارهای ضحاک روبه رو و دلیل کشتن جوانان را متوجه می شود از سوی دیگر قیام کاوه آهنگر به رهبری آفریدون نشان داده می شود که کارگردان نتواسته جنبه ی اسطوره ای از آفریدون در انیمیشن به نمایش بگذارد.البته نویسنده شخصا، کاراکتری هم بدون آن که وجود داشته باشد به نام وزیر ارشیا در داستانش می گنجاند.
در هر صورت از منظر روایت داستانی باید گفت جای کار زیاد داشت و کارگردان مانور بیشتری مخصوصا بر روی شخصیت آفریدون می توانست بدهد.حتی داشتن مشاور از الزامات ساخت این داستان است که کمک فراوانی به پیشبرد داستان می کرد.
این انیمیشن دو بعدی یک سر و گردن از سایر انیمیشن های تولید داخل بالاتر است ، مخصوصا ده دقیقه ی کوبندی آن. برگ برنده ی رهگذر، صداپیشگی از بازیگران درجه اول سینماست البته باید صداپیشگی لیلا حاتمی به جای شهرزاد و راوی داستان را جدای از بقیه دانست چرا که صدای دلنشین وی به شدت با تم داستان هماهنگی دارد.