مهندسین عمران معمولا از سدهای نوین به عنوان یکی از مهمترین دستآوردهای مهم مهندسی درزندگی امروزی یاد میکنند. سدها میلیونها تن آب را جهت مصارف مختلف دراختیار جوامع بشری میگذارند، به گونهای که امروزه زندگی بسیاری از مردم در شهرهای بزرگ به لحاظ تامین انرژی، آب و سایر فعالیتهای اقتصادی و کشاورزی به این ساختارهای غول پیکر وابسته شده است. هر چقدر هم که جمعیت افزایش پیدا کند، مسلما افراد بیشتری به دشتهای سیلابی مهاجرت کرده و در نتیجه زندگی خود را بیشتر در سایه خطر سیلابهای خانمانسوز ناشی از سرریز و یا شکست آنها قرار میدهند.
باید توجه داشت که سد بی خطر در دنیا وجود ندارد و همه سدها به نوعی ریسکی از خطر را دارند که درجه خطر در آنها مسلما بسته به طراحی سد، ساختار زمین شناسی منطقه، شرایط اقلیمی، نوع مصالح بکار رفته وهمچنین ابعاد سدها، از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت هست. به این نکته هم باید توجه داشت که طراحی و ساخت بسیاری از سد ها در دهه های اخیر در زمانی انجام شده است که هنوز اشراف کامل و درستی نسبت به خطرات ناشی از زلزله و رانش زمین وجود نداشته و هنوز هم ندارد. به همین جهت آمادگی مردم پایین دست و آگاهی دادن آنها از خطرات سدها بجای القا تفکر نادرست هاله امنیت در برابر سیل بخاطرساخت سد، اهمیت بسیار بالایی دارد. چنین آگاهی هایی میتواند در کاهش خسارتهای جانی و مالی سیلابهای ناشی از شکست و یا باز شدن دریچه های سدها بخاطر بارشهای ناگهانی و یا بلایای طبیعی مانند زلزله و رانش زمین در مخزن سد نقش بسیار مهمی ایجاد کند.
شاید جالب باشد که بدانید بیشترین میزان مرگ و میر که فقط در یک روزدر ایالات متحده آمریکا قبل از حادثه یازده سپتامبر اتفاق افتاد مربوط به شکست سدی بود که در بالادست شهرجانز تاون (JOHNSTOWN) قرار داشت. این سد پس از دو روز بارش در ماه می ۱۸۸۹ شکست و سیل ناشی از میلیونها تن آب، وارد شهر شد، بیش از دو هزار نفر را در یک روز به کام مرگ فرستاد.
شکست سد بانکیایو (Banqiao) در سال ۱۹۷۵ نیز یکی از بزرگترین تراژدی های تاریخ معاصر است. سدی که برای سیلاب با دوره بازگشت ۱۰۰۰ ساله (بارش ۳۰۰ میلیمتر در روز) وبا هدف تولید انرژی و کنترل سیل طراحی شده بود. ولی طوفان نینا در سال ۱۹۷۵سیلابی با دوره بازگشت ۲۰۰۰ ساله ایجاد کرد که منجر به شکست آن شد و در نتیجه سیلاب حاصل از شکست سد، بیش از ۱۷۰ هزار نفر جان خود را از دست دادند. تبعات این حادثه فقط به شکست این سد محدود نشد. آب گرفتگی ناشی از این شکست مناطق زیادی را دربرگرفت و چارهای برای رهبران وقت چین نگذاشت غیر از اینکه سدهای کوچک دیگر در استان هنان (Henan) را با انفجار تخریب کنند تا بتوانند آب گرفتگی مناطق پایین دست را برطرف کنند. متاسفانه از این نمونه ها در تاریخ فراوان هست که در این یادداشت کوتاه فرصتی برای ذکر تک تک آنها وجود ندارد.
عوامل موثر در ریسک سیل
مطالب تاریخی فوق را بدین لحاظ یاد آوری نمودم که بدانیم سد ها در مواقع بارش های ناگهانی نه تنها نمیتوانند امنیتی ایجاد کنند بلکه حتی میتوانند آثار خرابیها و مرگ و میرهای ناشی از سیل را تشدید کنند.
به لحاظ کلی باید توجه داشت در چرخه پیچیده مدیریت سیل، سد ها تنها یک متغیر هستند. به لحاظ ریاضی اگر قرار باشد تعریف ریسک و خطر سیل را معیار تصمیم گیری برای مدیریت سیل قرار دهیم، این ریسک ازحاصلضرب زیربه سادگی قابل محاسبه است
ریسک سیل =تعداد دفعات وقوع سیل (Occurance) X درجه خرابی (damage)
سد ها در بهترین حالت (سیل های کوچک) فقط میتوانند تعداد دفعات وقوع و یا پیک سیلاب را کم کنند. ولی این لزوما به مفهوم کاهش خطر سیل نیست. ورود متغیر های دیگرمانند جنس زمین شناسی منطقه، تجاوز به حریم رودخانه، جنگل زدایی و از بین بردن پوشش گیاهی و … متغیر هایی هستند که میتوانند با تاثیر قرار دادن پارامتر درجه خرابی در فرمول بالا همچنان ریسک و خطر سیل را بسیار بالا نگاه دارند. پس همانطور که بارها تاکید شد و در حوادث سیل های ۹۸ در گلستان و خوزستان و سیستان و بلوچستان نیز مشاهده گردید، مساله سیل را نمیتوان با سد سازی ساده سازی کردو چنین ساده سازی در شرایط اقلیمی خاص نتیجه ای جز فاجعه نخواهد داشت.
حرکت به سمت ساختارهای سبز
کاهش خطر سیل بیش از آنکه به استقراض از کشور ثالث برای ایجاد یک سد نیاز داشته باشد، نیازمند توسعه و حرکت به سمت ساختارهای سبزو داشتن تفکری سبز است. باید توجه داشت منظور از ساختار سبز فقط جنگل کاری و یا کاشت درخت نیست. این واژه به نوعی برنامه ریزی اشاره دارد که در آن بتوان از ظرفیت های طبیعی و بومی مناطق برای جذب حداکثری جریانهای سیلابی استفاده نموده و ارتباط بین اکوسیستمهای جانوری و گیاهی موجود را تا حد امکان حفظ نموده و حتی احیا نمود.
به عنوان مثال ایجاد کمربند های نوین سبز مانند آنچه که درقسمت شرقی شهر لایپزیگ پس از اتحاد دو آلمان ایجاد شد، نه تنها وضعیت ظاهری این مخروبه بجا مانده از آلمان شرقی سابق را بهبود بخشید، بلکه با بازگرداندن حیوانات بومی به منطقه وایجاد چشم انداز های جدید مانند حوضچه ها، درختان انبوه و … شرایط بسیار دلپذیری را برای ساکنان مناطق به لحاظ زندگی و حتی توریست ها فراهم کرد. احیا مجدد دشتهای سیلابی، توسعه خیابانهای مملو از درخت street trees and avenues) ) در محیطهای شهری، ایجاد و توسعه جنگلهای شهری (city forest)، توسعه پل های سبز در دشتهای سیلابی که در ان ارتباط بین اکوسیستمهای گیاهی و جانوری بخاطر پل و اتوبان و راه آهن از بین نمیرود و … نمونه های کوچکی از هزاران هزارپروژه هایی هستند که جهت گسترش ساختار سبز از سالهای گذشته در کشورهای مختلف شروع شده وروز به روزنیز درحال گسترش است. توسعه ساختارهای سبزنه تنها نیاز به استقراض از این کشور و آن کشور و مقروض کردن یک نسل بخاطر یک سد را از بین میبرد، بلکه با ایجاد یک اکوسیستم مقاوم ، پیش نیازهای لازم برای یک اقتصاد پایدار، هوشمند و مستقل را فراهم خواهد نمود.
پل ویدتا (Wiedta) نمونه ای از یک ساختار سبز در وسط یک دشت سیلابی در آلمان
*استاد مرکز علوم و تحقیقات زمین و دانشگاه لایبنیتز هانوفر آلمان
۲۳۵۲۳۷