خدایا! در این ماه توفیق تلاوت قرآن را بر من ارزانی دار تا چشمم به درخشش آیاتت منور گردیده، قلبم با هدایت کتابت تسکین یابد. به حق رحمتت. ای رحمکنندهترین رحمکنندگان! آمین! ( بخشی از دعای روز دوم ماه رمضان)
پلکی بگذاریم، زمان زود گذشته
از کوچه ما، نامهرسان زود گذشته
تازه شب اول شده کو تا شب آخر !؟
تا بر خودت آیی رمضان زود گذشته
پرونده خبرآنلاین در روز دوم ماه مبارک رمضان را با سه روایت رمضانی از علامه جعفری، آیت الله مجتبی تهرانی و امام موسی صدر می گشاییم؛ سه روایتی که چند رکعت عاشقی ست کنج دل ماه خدا.
عظمت عبادت روزه در چیست؟/ درس های ماه رمضان علامه محمد تقی جعفری
علامه محمد تقی جعفری در سخنانی که در ماه رمضان سال 1376 نقل شده درباره روزه و فلسفه آن می گوید: «روزه داری فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست. خدا فرموده است روزه برای من و پاداشش مستقیم از طرف من است. اینجا فقط شخصیت انسان است و خدا. نمی خورم و نمی آشامم فقط برای تو، نه اینکه به طور مثال اراده ام قوی بشود و … عظمت این عبادت در این است که خویشتن داری می کنی، می توانی اما نمی خوری و به طور خالص برای خدا انجام می دهی. … در حدیث آمده است که برای روزه دار 2 نشاط هست، یکی در زمان افطار و دیگری در روز قیامت و آغاز ابدیت. و این نشاط از اشتیاق به انجام تکلیف است.»
دو رکعت نماز کُنج خانه / درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی
تأثیر نماز و روزه بر دعا
دو عمل را که بخصوص در ماه مبارک رمضان بیشتر مورد ابتلاء ما هست، مطرح میکنم. ما در روایات بسیار داریم کسی که حاجتی دارد، اگر نماز بخواند و در نماز یا بعد از نماز دعا کند، دعایش مستجاب است. یک روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که حضرت فرمود: «إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَتَوَضَّأْ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ وَ اذْکُرْ مِنْ آلَائِهِ ثُمَّ ادْعُ بِمَا تُحِبُّ». اگر حاجتی داشتی وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و حمد و ثنای الهی را به جا آور، نعمت های خداوند را یادآور شو و بعد، از خدا تقاضا کن. در این صورت دعایت به اجابت می رسد.
در یک روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم) است که حضرت فرمود: «مَنْ أَدَّی فَرِیضَهً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَهٌ مُسْتَجَابَ». اگر کسی نماز واجبی را بخواند، نزد خداوند یک دعای مستجاب دارد. گویی از خدا به اندازه یک دعای مستجاب طلبکار می شود.
نماز حاجت در مصلّای خانه
روایت از امام ششم (علیه السلام) است که به مِسمَع میگوید: «یَا مِسْمَعُ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ یَرْکَعَ رَکْعَتَیْنِ فَیَدْعُوَ اللَّهَ فِیهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ یَقُولُ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه». حضرت به مِسمَع میفرماید چه مانعی وجود دارد که وقتی شما یک ناراحتی و گرفتاری دنیوی پیدا کردید، بروید وضو بگیرید و بروید در محلی که معمولاً در آنجا نماز میخوانید، آنجا دو رکعت نماز بخوانید و بعد در نمازتان از خدا بخواهید که خدا این گرفتاریتان را برطرف کند؟! آیا نشنیدهای که خداوند در قرآن میگوید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه».
جایی که میخواهی دعا کنی و باید تیر دعای تو به هدف استجابت بخورد، می گوید اینجا از نماز کمک بگیر. اینجا دارد: «إِستَعینوا» إستعینوا از «عون» به معنی کمک است. عون و اعانه، یعنی «کمک کردن» و إستعانت یعنی «کمک گرفتن». «اِسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه» یعنی از نماز و روزه کمک بگیرید. حضرت این را کجا می فرماید؟ در آن معنای کمک گرفتن چیست؟ معنایش این است که مثلاً من کاری را می خواهم انجام بدهم و اینجا به تنهایی نمیتوانم موفق شوم. یعنی آن کاری که میخواهم انجام دهم، بُرد و کاربرد دارد، اما من را به مقصد و هدفی که میخواهم نمیرساند. لذا باید از یک چیز دیگری کمک بگیرم تا کاربرد آن تأمین شود. باید برای اینکه به هدف برسم، کمک بگیرم. معنای «إستعینوا» این است. از صبر و نماز برای اینکه دعایت به اجابت برسد، کمک بگیر.
روزه، مصداق بارز صبر
روایات زیادی هست که مراد از صبر همان صوم و روزه است. روایت از امام هفتم (علیه السلام) است که: «الصَّبْرُ الصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ الشِّدَّهُ أَوِ النَّازِلَهُ فَلْیَصُمْ إنَّ اللَّهُ یَقُولُ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ». یا امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «الصَّبْرُ الصِّیَامُ». و یا در روایت دیگری دارد: «إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ النَّازِلَهُ وَ الشَّدِیدَهُ فَلْیَصُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ یَعْنِی الصِّیَامُ». این روایات میگوید از روزه و نماز کمک بگیر. دعا کاربرد دارد، اما عواملی هستند که در تقویت مقتضی، یا به فعلیت رساندن، یا تسریع در اجابت بر روی دعا اثر می گذارند.
سرّ تاثیر نماز و روزه بر دعا
نگاه کنید به آدابی که راجع به ماه مبارک رمضان هست، ببینید اوّلین دعاهایی که مخصوص این ماه وارد شده است، دعاهای بعد از نماز است. «اللّهُمَّ ارزُقنِی حَجَّ بَیتِکَ الحَرَام…»، «یَا عَلِی ُّیَا عَظِیمُ یَا غَفُورُ یا رَحیم…»، «اللَّهُمَّ أدخِل عَلَی أهلِ القُبُورِ السُّرُور…»؛ این دعاها همه، برای بعد از نماز است؛ آن هم در ماه رمضان که انسان روزه است. دقیقاً همه اینها حساب شده است. چون کاربرد دعا با نماز و روزه بیشتر است. هم روزه کاربرد دارد، هم نماز و هم ایام این ماه کاربرد دارد و همه این عوامل در مستجاب شدن دعا کمک میکنند. همه اینها کمک می کنند که دعا به مقصد و هدف اجابت برسد.
اما ریشه کار چیست که صوم و صلاه روی دعا اثر می گذارند؟ سرّ آن چیست؟ اخلاص در دعا مهمترین مسأله برای مستجاب شدن است. اینکه میگوید از روزه کمک بگیر، از نماز کمک بگیر، کمک آنها چیست؟ کمک آنها این است که انسان را بیشتر به خدا متوجه میکند. لذا درخواستی که میخواهی بکنی، با نماز و روزه محکمش کن تا خالصتر شود و قویتر شود.
آیاتی برای ترسیم مسیر حرکت انسان در زمین/ تفسیرهای ماه رمضان امام موسی صدر
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿بقره، 30)
و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی می آفرینم، [فرشتگان] گفتند آیا کسی را میآفرینی که در آنجا فساد کند و خون ها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تسبیح میگوییم و به تقدیست میپردازیم؟ فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
داستان آفرینش انسان
این آیه و آیه های پس از آن داستان آفرینش انسان در زمین است. آیه ها بر این تاکید دارند که خداوند سبحان، خواسته است بر زمین جانشینی قرار دهد. «زمین» کلمه ای است در برابر «آسمان» که منظور از آن تنها «کره خاکی» نیست، بلکه مفهوم این کلمه زمین، ستارگان، آفاق، مکان های مختلف مادی و ابعاد مادی انسان را در برمی گیرد. بنابراین، خداوند خواسته است که در عالم ماده، جانشینی قرار دهد.
جانشین چه کسی است؟
هر کس که محرم اسرار است، الزاما جانشین نیست. آنگاه که خداوند می خواهد در زمین جانشینی قرار دهد، آن جانشین باید مسئول و آگاه باشد و مسئولانه و آگاهانه رفتار کند. پس، آن کس که به این کار می پردازد، ابزار یا چیزی شبیه به آن نخواهد بود.
آن گونه که از آیات قرآن و فرهنگ دینی درمی یابیم، فرشتگان به اسباب اجرای اراده الهی شیبه ترین اند. اما آنان با اینکه خدا را نافرمانی نمی کنند، جانشینان خدا در زمین نیستند.
جانشین کسی است که مسئولیت می پذیرد و با آگاهی رفتار می کند. این بدان معناست که انسان توانایی انجام دادن خیر یا شر را دارد و می تواند خیر و شر را با مسئولیت خود برگزیند. بنابراین معنی «خلیفه الله» بودن انسان این است که او میان خیر و شر مخیر است و مجبور نیست. اما خدا هر دو راه را به او نشان داده و سپس مسئولیت را بر عهده گذاشته است.
چون فرشتگان شنیدند خداوند جانشینی مخیر و آگاه به خیر و شر بر زمین برگزیده که توانایی انجام دادن هر دو را دارد، به طور طبیعی دریافتند که این انسان می تواند شر را انتخاب و در زمین فساد کند و خون ها بریزد، همان گونه که می تواند خیر را برگزیند. پس به خدای سبحان گفتند: « أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ»، اما خداوند در خواست فرشتگان را نمی پذیرد چرا که او انسان مسئولی می خواهد که در همان حال که به وظیفه خویش عمل می کند و کارهایش را انجام می دهد، در گیر کشمکشی درونی نیز باشد که او را به کمال و پیروزی بر عناصر شر رهنمون سازد.
اگر چه انسان های خیرخواه کم باشند اما چنین انسان مسئولی به تنهایی با همه انسان هایی که توانایی رفتار مسئولانه را ندارند، برابری می کند. خدا جانشینی مخیر میان خیر و شر در زمین برگزید و اسما را به او آموخت، منظور از اسما همان اسباب و وسایلی است که انسان را به نتیجه کارها می رسانند.
شکی نیست که خداوند به انسان توانایی چیرگی بر موجودات را داده است و سبب آن هم قابلیت انسان برای آموختن است. پس علم، مایه چیرگی انسان بر همه موجودات است. وقتی انسان چیزی را نمی داند، از آن می ترسد و از تصرف در آن درمی ماند و مانند بنده ای ذلیل در برابر آن می ایستد، همان حالتی که در برابر پدیده های طبیعی دارد. اما هنگامی که آن را شناخت، بر آن چیره می شود و آن را به تسخیر درمی آورد.
خداوند به انسان این توانایی را داده که هر چیزی را بفهمد و در نتیجه بتواند آن را مسخر کند. اگر بگوییم ابزار چیره شدن انسان بر همه موجودات هستی، علم اوست و خداوند کلید آموختن را در انسان نهاده است، پس انسان می تواند هر چیزی را بیاموزد و همه چیز را در اختیار خود درآورد. به این سبب ایت که ملائکه به انسان سجود می کنند.
اگر انسان بتواند همه موجودات را مسخر کند، توانسته فرشتگان را هم به سجده وادارد، سجده ای که نهایت خضوع و فروتنی است.
بنابراین می توان دریافت که حیات انسان در زمین عبارت است از آفرینش موجودی که می تواند خیر و شر را انتخاب و درک کند و بتواند در جهانی زندگی کند که خیر و شر در آن وجود دارد. این احساس وجود خیر و شر در جهان مایه کنال انسان است. آدمی می تواند درگیر خیر و شر شود و با مسئولیت خویش، خیر را برگزیند. خداوند قابلیت آموختن را به انسان داده تا بدان وسیله بر همه موجودات غلبه کند.
بنابراین امتیاز انسان در اراده و علم اوست، اراده ای که همان اختیار است و علمی که او را سلطان همه موجودات قرار می دهد. این همان مسیر حیاتی انسان است، بدین معنا که انسانی که توانایی آموختن چیزی را ندارد، در برابر هر چیزی ناتوان است. اما چون بیاموزد، به تسخیرشان درمی آورد و بر آنها غالب می شود. این یعنی آدمی می تواند از هیچ آغاز کند و تا بی نهایت پیش رود.
گستره فعالیت آدمی همه کائنات است، نه فقط کره خاکی. اما راه غلبه انسان بر همه کائنات، علم و آموختن است. اگر بیاموزد، چیره می شود. چیزی در هستی نیست که مانع پیشرفت انسان شود و در هستی چیزی والاتر از آموختن نیست، پس آدمی می تواند به هر چیزی معرفت پیدا کند و هر چیزی را بشناسد.
قران کریم در این ایام مسیر حرکت انسان را ترسیم و تاکید می کند که می توانی بر همه موجودات غالب شوی و مسئولیت خود را در برابر همه آنها بشناسی. و این همان معنای «خلیفه اللهی» است که در آغاز قرآن کریم به انسان عرضه می شود. این مفهوم، مفهومی نزدیک به ذهن و اصول علمی و همساز با دیگر آیه های قرآن است.
/6262