انسان موجود فراموشکاری است و در طول تاریخ هیچ کسی به قدر مسئولین دلسوز از این خصیصه ذاتی بشر، بهره نبرده است! البته؛ در کنار سایر چیزهایی که بردند و خوردند؛ نوشجانشان!
مسئولین دلسوز به خوبی میدانند؛ هر گندی که زده شود؛ اول کار، احساسات عمومی بشدت جریحهدار شده و قلیان میکند. اما خبر خوب اینکه بعد از مدت کوتاهی، این باران تند بند میآید و مثل بند تنبان سر جای اولش برمیگردد و در نتیجه آب از آب هم؛ تکان نمیخورد!
لذا مسئولین دلسوز با آگاهی از این موضوع؛ در زمان حادثه – که به معنای واقعی کلمه خبر نمیکند!- صمُ و بکم مثل یک پری دریایی در آب؛ سرجایشان مینشینند و با «هوای نفس حرافیشان» مبارزه میکنند. بله؛ آنها آنقدر زبان به دندان میگیرند که آبها از آسیاب بیفتند؛ چراکه اگر چیزی بگویند ممکن است بعدها در کف خیابان علیهشان استفاده شود! بعدهم؛ از فرمول جادویی «تحت شعاع قرار دادن» استفاده میکنند؛ بدین ترتیب که چیز مهیج دیگری را آنقدر علم میکنند که برود تو چشم و چال «مردم آماده بروز هیجان» تا کلهم؛ حادثه قبلی از دیده و یادهای «مردم همیشه فراموشکار» برون رود و به خاک سپرده شود!
بگذارید شما را با یک مثال عینی و ذهنی در خصوص روند حذف بیخطر و کم دردسر یک برنامه پرطرفدار مانند «90» به شرح ذیل روشن کنیم:
1- تشخیص مصیبت: عادل پایش را از گلیمش درازتر کرده و نان بعضی از حضرات را آجر؛ پس باید دمش قیچی شود!
2- آسیبشناسی قیچیکردن: عادل با عدد «90» (حتی بیشتر از عدد « 85» !) مورد توجه قرار گرفته و بسیار پرطرفدار است؛ لذا سر کیسه کردنش هزینه دارد!
توضیح: جمع موارد بالا میشود این: (محبوبیت + موی دماغ = شاخ )
3- به عکس سایر کشورها؛ اصل کلی در کشور ما (به ویژه رسانه ملی) این است که برنامه محبوب(همان شاخ) نباید بماند! لذا شاخها شکسته میشوند! اما خیلی ملو و در سکوت و بدون گذاشتن رد پا و آثار جرم!
4- پس باید یک جوان جویای نام با گردنی خالی پیدا کرد و همه کاسه کوزهها و شاخ و شانهها را بر سر این داوطلب عملیات انتحاری شکست و به گردنش گذاشت.
5- با کمی جستجو استعداد مورد نظر کشف اما در ابتدا؛ توسط رسانهها و «مردم آماده برآشفته شدن» خنثی میشود!
6- اولین حرکت ناشیانه جوان جویای نام، دستکاری در آمار رای مردمی یک جشنواره است که به دلیل بی تجربگی؛ این حرکت توسط یک وزیر در نطفه خفه میشود!
7- حرکت دوم؛ لوث کردن برنامه نود است که با فروش دکور آن به یک هندوانه فروشی انجام میشود. توضیح: این حرکت تا حدودی آبرومندتر از حرکت اول بود!
8- حرکت بعدی؛ جایگزینی یک مهره مالهکش با برنامهای کپی شده از نود است که البته این حرکت نسبت به اقدامات قبلی بد نبود اما به بهای خط خطی کردن مالهکش فوق تمام شد که خب؛ شد که شد!!
9- اما در آخر داستان؛ بالاخره آس جوان جویای نام رو شد و سر و کله «برنامه عصر جدید» با استفاده از نظریه تحت شعاع قرار دادن پیدا شد و همه چیز با هدایت دکتر بشیر – مغز متفکر ارتباط دادن فوتبال به تخت خواب- با عشق ختم به خیر شد و موضوع فوق، بطور کل؛ توسط «مردم آماده فراموش کردن» سر به نیست شد!
می بینید؟ به همین راحتی می شود سر یک برنامه پرطرفدار و با قدمت را زیر آب برد و انگار نه انگار! نه کسی توضیحی میدهد و نه کسی -با توجه به فرآیند فوق – توضیحی میخواهد!
باز بگویید: همه چیز آرام نیست… عزیزان جان؛ «دنیا صحنه کشتی است هر کسی را می شود خاک کرد به شرط اینکه فنش را بلد باشی!» این جمله را از من حقیر به خط خوش بنویسید و بگذارید روی طاقچه خانهتان تا خاک بخورد!