این پدیده دارای ابعاد و اضلاع گوناگون و متنوعی است و تمامی ارکان هستی زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و زیست محیطی نه تنها نسل معاصر بلکه نسلهای آتی را متاثر از پیامدهای زیانبار خود خواهد ساخت. از این رو بعنوان یک مساله اجتماعی مهم نیز مطرح است زیرا حیات جامعه بشری را بطور جدی تهدید کرده و مانع جریان زندگی متعارف و معمول بخش عمده ای از افراد و گروههای اجتماعی و نیز تحقق تمنیات و آرزوهای آنان می گردد یا خواهد شد و آن را از یک مساله شخصی به یک مشکل همگانی و عمومی تبدیل کرده است زیرا ناظر به شرایط منفی و ناگواری است و آسیب زننده و دربرگیرنده تعداد بسیاری از افراد فارغ از ویژگیهای طبقانی، نژادی، مذهبی است لذا می توان آن را در زمره ویژگی لحظات اجتماعی ( Social moments) قرار داد.منظور از لحظات اجتماعی ، وقایع عمده ای است که در دوره های زمانی( حدود نیم قرن) رخ می دهد و تمامی چهره جامعه را دگرگون می کند و کسانی که در زمان رخداد این واقعه زندگی می کنندبه خوبی احساس خواهند کرد که تمامی روش های زندگی و رفتارهای اجتماعی آنان بسرعت در حال تغییر است نکته ای که در همین مدت زمان کوتاه از زمان شروع این بحران در تجربه زیسته بسیاری از افراد قابل درک است.
مطابق با شدت و گستره این مساله، بازاندیشی ( Reflexive)به معنی حساسیت و تاثیر پذیری حوزه فعالیتهای اجتماعی هم چنین تجدید نظر مداوم در روشها ، نگرشها براساس اطلاعات و دانش های نوین عنوان یک راهبرد اساسی جهت مدیریت بهینه و همه جانبه این بحران می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
همان طور که گفته شد اگر چه ویژگی عمده این پدیده، عمومیت و همگانی بودن آثار زیانبار و مخرب آن بر همه اقشار و گروههای اجتماعی اعم از کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه است. لیکن بعضی از افراد گروههای مانند کودکان، توانخواهان، زنان سرپرست خانوار وافراد دچار فقر معیشتی و درآمدی و… بیشتر در معرض مخاطرات جدی آن قرار دارند از این رو در سیاست گذاریها و برنامه ریزیها مربوط به کنترل و کاهش آثار آن می باید این گروهها در اولویت ارایه خدمات اجتماعی قرار گیرند.
یکی از این گروههای آسیب پذیر کودکان و نوجوانان هستند که بدلیل خصوصیت ناشی از عدم توان حفاظت و مراقبت از خود، وابستگی مالی و حمایتی به والدین و مراقبین، سطح پایین قدرت درک و تحلیل وقایع یپرامون زندگی، دچار دشواری و سختی مضاعف هستند که به پاره ای از این موارد اشاره می شود:
-براساس نتایج مطالعات و پژوهش های ملی و بین المللی ، عموما احتمال خشونتهای خانگی بویژه کودک آزاری در خانواده های فقیر بیشتر از خانواده های با سطح درآمد متوسط و بالا می باشد زیرا وجود فقر هم مانع از تامین بسیاری از نیازهای اساسی کودک ( خوراک ، پوشاک ، آموزش، اوقات فراغت و…) است( کودک آزاری از نوع غفلت و مسامحه) هم آنکه درصورت وجود سایر متغیرهای زمینه ساز بروز کودک آزاری (مانند اعتیاد والدین، پذیرش فرهنگی تنبیه بعنوان یک شیوه تربیتی ، انتظارات بیش از حد و نامتناسب با دوره های رشد کودکان ) می تواند زمینه ساز تشدید روند کودک آزاری گردد.لذا بنظر می رسد درصورت عدم اتخاذ تمهیدات لازم جهت شناسایی زودهنگام و حمایت اجتماعی جامع از گروههای آسیب پذیر، شیوع کرونا و پیامدهای متعاقب آن مانند رکود اقتصادی، بیکاری، کسادی کسب و کار و… می تواند سبب تشدید محرومیت اقتصادی و اجتماعی و احتمالا افزایش آمار انواع کودک آزاری گردد.
-یکی از ویژگیهای ذاتی همه بحرانها و فجایع طبیعی و انسان ساخت ، وجود استرس و هراس اجتماعی و اضطراب جمعی بدلیل ماهیت ناشناختگی ومبهم بودن پدیده،اختلال در نظم و عملکرد نهادها و سازمانها، و رکود اقتصادی، بیکاری ،کاهش سطح تعاملات و ارتباطلات اجتماعی و… است.بدیهی است کودکان و نوجوانان بدلیل ویژگیهای شناختی و روانی خود و عدم توان تحلیل و درک درست و منطقی واقعیتها ، درصورت مواجه شدن با چنین موقعیتهایی ، فشار روانی بیشتری را نسبت به بزرگترها تجربه خواهند کرد و درصورت وجود عوامل استرس زای دیگر هم چون بد سرپرستی یا بی سرپرستی ، محرومیت اقتصادی خانواده و… اثرات شیوع کرونا بر کودکان مضاعف خواهد شد زیرا کودکان تنها قادرند یک عامل تنش زا یا مخاطره آمیز را تحمل کنند و چنانچه چندین عامل تنش زا درکنار یکدیگر قرار گیرند این عوامل می توانند بر فرایند سازگاری و رشد طبیعی کودکان، آثار مخرب و ناگواری داشته باشد و کودکان را از دنیای زیبای کودکانه محروم سازد.
–شیوع کرونا سبب بازگشت مردان شاغل به خانه و ایجاد اختلال و ابهام هر چند موقت در نقش اجتماعی آنها بعنوان نان آور بویژه در خانواده های سنتی در شرایط قرنطینه می گردد،نقشی که هم بخش عمده ای از وقت روزانه مردان را به خود اختصاص می داده و هم آنکه نماد و منشا. قدرت و اقتدار آنها بوده است .اینک با بازگشت مردان به خانه و محول شدن بخشی از وظایف سنتی زنان یا ایجاد انتظار در برعهده گرفتن آنها مانند مشارکت در نظافت خانه ، نگهداری از فرزندان و … چنانچه این وظایف مغایر با نگرشها و نقش های آموخته شده پدران در فرهنگ سنتی مردسالارانه باشد خود می تواند سبب ایجاد تنش در روابط زناشویی و در شرایط حادتر سبب همسر آزاری گردد که البته کودکان از این وضعیت نامطلوب بیشترین آسیب را می بینند زیرا براساس مطالعات انجام گرفته بین خشونت خانگی و کودک آزاری ارتباط معناداری وجود دارد.
-قرنطینه خانگی هر چند فرصت مغتنمی جهت با هم بودن و افزایش میزان گفتگو و تعامل اعضای خانواده بویژه زوجین محسوب می گردد لیکن درصورت فقدان مهارتهای اجتماعی زندگی زناشویی ، سابقه اختلافات خانوادگی ،ضعف و ناتوانی در کنترل تکانه یا مقابله با ناکامیها ، بدیهی است صرف با هم بودن نه تنها کمکی به بهبود و ارتقای کیفیت زندگی خانوادگی نمی کند بلکه زمان با هم بودن بیشتر می تواند زمینه ساز بروز تنش حتی در جزیی ترین امور و در شرایط حاد باعث خشونت خانگی بیشتر بویژه از نوع کودک آزاری گردد.
-یکی از عمده ترین گروههای آسیب پذیر بویژه در شرایط بروز انواع بحرانها ، کودکان دارای شرایط سخت یا نیازمند مراقبت و حمایت بیشتر مانند کودکان بیش فعال، کودکان دارای انواع معلولیت هستند. بدیهی است در شرایط معمول، استفاده از انواع خدمات توانبخشی،ضمن آنکه می تواند منجر به توانمند سازی کودک گردد، همپنین فرصتی برای خانواده ها جهت تجدید نیرو و پرداختن به سایر امور ضرور خانواده می شود لیکن با شرایط فعلی و تعطیلی مراکز ارایه دهنده خدمات توانبخشی روزانه، این متغیر می تواند عامل فشار مضاعف به خانواده ها و احتمالا افزایش معلول آزاری شود.
-گفتگوی مدام بین والدین در خصوص ویروس مهلک کرونا و عواقب آن مانند امکان ابتلا و ترس از دست دادن اعضای خانواده، احتمال بیکاری و ورشکستگی در حضور کودکان می تواند سبب ایجاد اضطراب و نگرانی در ذهن و روان کودکان شده و حتی در درازمدت تجارب حاصل از آن می تواند در تعیین و تغییر شکل نگرشها و باورها و ایجاد شخصیت اساسی در برزگسالی اثرگذار باشد. طرحواره ای که براساس آن جهان بعنوان جایی ناامن و غیر قابل پیش بینی، تفسیر و تعبیر می شود که احتمالا در صورت فقدان طرح و برنامه جهت کاهش استرس و اضطراب در کودکان متاثر، خروجی آن در ایجاد نسل مطمئن و باثبات و حتی در نسلهای منتج از آنان چندان خوشایند نخواهد بود.
-تعطیلی مدارس و حضور بیشتر کودکان در خانه بویژه در شرایط عدم امکان بهره مندی کودکان از امکانات و خدمات آموزشی ، ورزشی و تفریحی از جمله عواملی است که درصورت عدم برنامه ریزی دقیق از سوی خانواده و سازمانهای متولی می تواند منجر به بروز و افزایش تنش بین والدین و فرزندان و احتمالا بروز و افزایش کودک آزاری گردد. یکی از راههای سهل الوصول و ارزان برای گروهی از خانواده ها، در اختیار گذاشتن و مشغول کردن کردن کودکان و نوجوانان در فضای مجازی یا بازیهای رایانه ای است هرچند این امکانات یکی از شیوه های غنی کردن اوقات فراغت محسوب می شود، لیکن افراط در استفاده و عدم نظارت و کنترل بر محیط های مورد استفاده، می تواند باعث ایجاد آسیبهای روانی- اجتماعی دیگر گردد.
-عدم حفاظت از کودکان در برابر شرایط مخاطره آمیز و مواجه ساختن کودکان با آثار و عوارض کشنده این ویروس از طریق حضور در اماکن عمومی، رفت و آمدهای خانوادگی یا عدم رعایت نکات بهداشتی از سوی والدین از مصادیق کودک آزاری ( غفلت و مسامحه) تلقی می گردد چرا که کودکان بدلیل شرایط سنی و رشدی خود ممکن است تصوری از این مشکل نداشته و بدلیل بی توجهی و عدم آگاهی والدین جهت اتخاذ اقدامات پیشگیرانه در کودکان به این ویروس مبتلا شوند. وحتی جان خود را از دست بدهند.
در پایان با توجه به اینکه کودکان بعنوان سرمایه های انسانی جامعه موتور محرکه رشد و توسعه قلمداد می گردند، حمایت و حفاظت از این سرمایه ها ی اصیل و واقعی در برابر هر گونه تهدید و آسیب مانند خطرات شیوع کرونا می تواند موجبات حفظ و ارتقای سلامت جسمانی–روانی کودکان و در نهایت دستیابی به اهداف توسعه پایدار را در افق درازمدت فراهم و از تحمیل هزینه های احتمالی آینده پیشگیری کند.
*رئیس سابق اورژانس اجتماعی
۲۳۵۲۳۷