سینماسینما، عباس اقلامی:

جان­‌دار / همان جدال بی­پایان:

جان دار فیلمی از دو کارگردان جوان است که در نخستین تجربه­ی فیلم بلند سینمایی خود به سراغ یک سوژه­ی ملتهب رفته­اند که البته پیش از آن­ها فیلمسازان دیگری به سراغش رفته­اند. فیلمی با مضمون قتل، قصاص و شاید بخشش.

آن چیزی که جان­دار را در مقایسه با فیلم­های مشابه قبلی متمایز می­کند، فیلمنامه­ی آن است. فیلمنامه­ای که در هر مرحله از داستان یک اتفاق دارد که تماشاگر را شگفت­زده کند و گره تازه­ای در پیشبرد ماجرای فیلم افکند. گره­‌افکنی­‌هایی که وقتی بیشتر می­شود دیگر داستان فیلم را از دوگانه­ی تکراری قصاص – بخشش جدا می­کند و فیلمی می­شود درباره­ی سقوط اخلاقی یک انسان. هرچه داستان جلوتر می­رود و تماشاگر به این تصور است که یاسر از این پلیدتر نمی­شود و شاید در سکانس بعدی سر عقل بیاید، سکانس بعدی می­شود برگه تازه­ای از پلشتی و ظهور جلوه­ی جدیدی از بدطینتی یاسر.

به هر شیوه­ای متوسل شدن برای رسیدن به هدف، چیزی است که هم یاسر و هم ثریا انجام می­دهند. حالا هر چقدر هدف یکی کشتن و هدف دیگری زنده نگداشتن باشد. آن چه جلوه­ی بیشتری در این میان دارد همان جدال بی­پایان بین اخلاق و بی­اخلاقی است. که با پایانی که حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری برای فیلم در نظر گرفته­اند یک جدال تازه هم شکل می­گیرد، بین خودخواهی و دیگرخواهی.

جان­دار، یک فاطمه معتمدآریا و یک جواد عزتی خوب دارد که فیلم را دیدنی­تر کرده­اند. فیلمی که امیدوارمان می­کند به فیلمسازانش.

آشفتگی / این همه آشفته حالی:

فریدون جیرانی با آشفتگی نشان می­دهد که فیلم به فیلم اصرار دارد به پیوستن به جرگه­ی فیلمسازانی که ناامید می­کنند تماشاگرانشان را. یک فیلم که بناست تازه باشد اما فیلم قبلی کارگردان، خفه­گی را به یاد می­آورد. جیرانی در    آشفته­گی گویا تصمیم گرفته ادای دین کند به تمام فیلم­ها و فیلمسازانی که دوستشان دارد و از آن­ها فیلمسازی را مستقیم و غیرمستقیم یاد گرفته است. شاید هم می­خواهد اصرار کند که فیلم نوآور می­تواند ایرانی هم باشد.

آشفته­گی معما در دل خود دارد بی آنکه وقتی معما حل شد تماشاگر را شگفت زده کرده باشد. زن اغواگر دارد. اتفاقا این یکی ایرانی شده و نسبتی با آنچه از زن اغواگر فیلم­های نوآر سراغ داریم، ندارد. که با توجه به شرایط حاکم بر فیلمسازی در سینمای ایران نمی­تواند هم داشته باشد. پس چرا باید سراغ فیلمنامه­ی چند پاره و درهمی رفت که امکان ساختش در شرایط موجود نیست و در نتیجه باید از هر چیزی کاریکاتور آن را بکشی جای تصویر اصلی.

این همه آشفته حالی، از آشفته­گی فیلمی ساخته که سرگردان بین تمام نوآرهای تاریخ سینما گیر افتاده و هر چقدر هم که باران ببارد و طوفان شود و نویسنده­اش بی­پول­تر شود، آنچه باید بشود نمی­شود که نمی­شود.

hotnews • دسته‌بندی نشده • 5 سال پیش • dahio.com • 51



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها